ژانر : بزرگسال - عاشقانه - انتقامی
فرمت فایل : PDF
حجم فایل : ۳٫۹ مگابایت
تعداد صفحات : ۱۳۷۸ صفحه
زبان : فارسی
دانلود رمان ردلاین از هانی زند با فرمت های pdf، اندروید، آیفون، نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
جاوید محتشم صاحب یکی از بزرگترین شرکت های مادلینگ لباس در دنیاست که به امپراطور صنعت مد زنان معروفه! تا اینکه دختری کم سن و سال و چشم و گوش بسته از یک خانوادهی مذهبی و متعصب از خونه فرار میکنه و پا به شرکت جاوید خان عیاش و خوشگذرونی میذاره که تو اولین دیدار وادارش میکنه برهنه بشه تا…
خانوادهت میدونن برای این کار اینجایی؟ خونسرد نگاهش میکنم. سعی میکنم استرسم روی صدایم اثر نداشته باشد. بله! در جریانن!! اشارهای به لباس هایم میزند. اما من اینطور فکر نمیکنم! دختر فراری که نیستی؟ حوصلهٔ دردسر ندارم! نیستم …! به خانوادهت گفتی که دقیقاً برای چه کاری قراره استخدام من بشی؟
نفس عمیقی میکشم و پلک برهم میگذارم. من سنم برای تصمیمگیری کافیه، آقا! با تحسین تماشایم میکند. یاغی و جسور! جا داره ایستاده تشویقت کنم! یه دختر ایرانی با نگاه تیز و برنده! هوم… نمیشه ازش گذشت! ممنون! خب، بیبی گرل! میریم سر اصل مطلب! سرم را به نشان تأیید تکان میدهم که با دست اشارهای میکند.
نرم و آرام سمت نزدیکترین کاناپه، مقابل میز بزرگش میروم. اوپس! فکر کنم اشتباهی شده! منظورم این نبود که میتونی بشینی! گفتم شروع کن!درجا خشک میشوم. از نگاهش چیز زیادی دستگیرم نمیشود. چی رو شروع کنم؟ شو آف، لیدی! لباساتو درآر! منظورم همهشونه! مات و مبهوت مقابلش ایستادهام. با دست اشارهای به تنم میکند.
قسمتی از متن رمان ردلاین
دلم براش سوخت! ای کاش مامان این بچه ۱۲ ساله رو برام نمیگرفت ، خیلی کوچولویه میترسم تو رابطه از حال بره اشکاشو پاک کرد و رو تخت غلتی زد که چشمم افتاد به بین پاش خونی شده بود با گریه گفت :
ارباب خیلی درد داشت دیگه باهام زن و شوهر بازی نکن دوست ندارم بوسه ای بهش زدم و گفتم: دیگه خانومم شدی از این به بعد فقط لذت میبری انگار خوشش اومد
پاهاشو بیشتر باز کرد پارچه رو برداشتم و دادم به مادرم صدای کل کشیدنا شروع شد که باز برگشتم تو اتاقو خوابیدم پیشش ولی با دیدن بین پاش…
دیدگاه خود را ثبت کنید