فهرست مطالب
مقدمه
تاریخچه سندرم كاپگراس
دلیل توهم کاپگراس چیست؟
دلیل اصلی بیماری کاپگراس
درمان سندرم کاپگراس
بخشی از متن
مقدمه
توهم کاپگراس یکی از نشانگان روانشناسی است.هذیان بیمار این مسئله را در بردارد که اطرافیان وی خودشان نیستند و بدل آنها است و همانند فریب کاران نقش افرادی که جایگزین آنها شده اند را بازی می کنند. این سندروم در هر دو جنس وجود دارد ولی در زنان رایج تر است.بسياري از ویژگی های این سندروم شبیه دیگر اختلالات روانی است.
نكته: سندرم كاپگراس به نام كاشف آن ژان ماری جوزف كاپگراس، روانپزشك فرانسوی شناخته می شود. توهم اولیه فرد در این بیماری این است كه یكی از اعضای خانواده یا دوستانش با یكی از اشخاص بیگانه كه از نظر ظاهر و رفتار شبیه آنهاست، جایگزین شده است. این توهم ها باورهای نادرست و عجیب و غریبی است كه حتی با وجود شواهد، خلاف آن حفظ می شود.
تاریخچه سندرم كاپگراس
این بیماری که برای نخستین بار به وسیله او شناسایی شد، سندرم کاپگراس نامیده شد. بیمار او زن ۵۳ ساله ای بود که ادعا میکرد همسر و دخترش توسط افراد غریبه ای جایگزین شده اند. بیمار در تشخیص چهره همسر و دخترش مشکلی نداشت، ولی به علل نامعلومی به خود قبولانده بود که آن ها نمی توانند همسر و دختر حقیقی اش باشند، بلکه بدل هایی بسیار شبیه به آن ها هستند.
بعد از این مورد، روانپزشکان متعدد دیگری در نقاط گوناگون دنیا گزارش های مشابهی را در مجله های پزشکی منتشر نمودند. در سال ۱۹۹۱، پزشکان بیمارستان« جان هاپکینز»، مورد یک خانم ۷۴ ساله را گزارش کردند که اعتقاد داشت همسرش با مرد دیگری که وانمود می کند شوهر حقیقی اوست، تعویض شده است.
وی از خوابیدن با مردی که خیال میکرد باید بدل همسرش باشد، دوری می کرد. شب ها در اتاق خواب را از داخل قفل میکرد و از پسرش خواسته بود برای او یک قبضه تفنگ تهیه کند تا چنانچه مرد حقه باز سوءقصدی نسبت به وی نشان دهد، بتواند از خود دفاع کند! او در شناختن سایر اعضای خانواده اش مشکلی نداشت.
شاید یکی از نادرترین اشکال این سندرم عجیب در سال ۱۳۸۶ در استان کرمان گزارش شده باشد.بیمار زنی ۳۸ ساله مبتلا به اسکیزوفرنی( روان گسیختگی) بود که اعتقاد داشت نیمه پائین بدنش با همین قسمت بدن یکی از دوست های مؤنث اش که از نظر او" روسپی و بدنام" بود، عوض شده است!
در نوع کامل این سندرم هذیانی، بیمار متقاعد می شود که یک یا چند تن از نزدیکان اش( مثل همسر، پدر، مادر، فرزندان، نزدیکان و یا دوستان) با شیادان حرفه ای که تلاش می کنند نقش افراد اصلی را بازي نموده و رفتار آن ها را تقلید کنند، جایگزین شده اند.
ولی تا آن تاریخ هیچ مورد دیگری که در آن شخص مبتلا اعتقاد داشته باشد، نیمی از بدنش با نیمی از بدن یکی از نزدیکانش تعویض شده باشد، دیده نشده بود. از این جهت پزشکان ایرانی این بیمار، اختلال او را« کاپگراس ناقص» نامیدند و احتمال دادند که در آينده این وضعیت بعنوان زیرمجموعه ای معلوم از سندرم کاپگراس پذیرفته شود.
توهم کاپگراس بیشتر در بیمارانی با سابقه اسکیزوفرنی دیده می شود. اگرچه در اشخاص مبتلا به زوال عقل یا بعد از جراحی مغز هم دیده می شود. پارانویای ناشی از این بیماری آن را ابزار رایجی در کتاب ها ی علمی تخیلی و فیلم ها کرده است.
در سندرم کاپگراس جای یک فرد مهم را که معمولاً یکی از اعضای خانواده بیمار است، یک بدل با خصوصیات کاملاً مشابه غصب نموده است.
این سندرم نادر در زن ها بیش از مردها دیده می شود. گاهی این سندرم را جزء اختلال های هذیانی گروه بندی می کنند و گاهی هم آنرا از تظاهرات اسکیزوفرنی به شمار می آورند.
گفته می شود توهم کاپگراس امکان دارد یک دلیل نوروفیزیولیک مربوط به اختلال عمل لوب آهیانه ای داشته باشد. سندرم کاپگراس را از دیدگاه روان پویائی هم میتوان توجیه کرد. بیمار فرد موردنظر را طرد می کند و صفت های بدی را به وی نسبت می دهد.
توهم کاپگراس غالبا به درمان دارویی بطور نسبی، جواب مثبت می دهد؛ بنابراین گام نخست برای درمان این بیماران مراجعه به روانپزشک و روان شناس متبحر است تا درمانهای دارویی و شناختی لازم برای آن ها صورت گیرد.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید