دانلود مقاله کاربرد کامپیوتر و کارگاه آی تی با فرمت ورد ودر 60 صفحه قابل ویرایش
قسمتی از متن مقاله
مقدمه. 2
کلید واژه :3
آموزش مبتني بر كامپيوتر. 3
تعریف تدریس.. 5
« تغییر نقش معلم در کلاس درس ». 9
ارتباطات.. 10
غنی سازی یاد گیری.. 12
نقش ICT چیست؟13
آموزش برای فردا14
تكنولوژي و پيشرفت دانشآموزان. 26
تكنولوژي و خودپنداره دانشآموزان. 30
تكنولوژي و تعامل دانشآموزان و معلمان. 31
مزایای فناوریهای جدید36
معایب فناوریهای جدید36
دولت الکترونیک... 41
تعریف آی تی (IT) :43
کاربردهای آی تی (IT):44
ویژگیهای یک مرکز ایده آل آموزشی آی تی (IT) :45
وضعیت آموزش آی تی (IT) در ایران :46
عنوان پست:سرپرستان بخش در هنرستانهای فنی. 47
عمده تحولات تاریخی IT در سه شکل متفاوت :51
راهکار و نتیجهگیری:57
مشکلات سر راه رسیدن به جامعه مجازی:58
منابع. 60
امروزه در کشور عزیز ما بر امر تدریس و شیوه های تدریس مؤثر کمتر توجه می شود و یکنواختی و استفاده ی بیش از حد از یک روش تدریس امر یادگیری را کند می کند. تدریس هم علم است و هم هنر و معلم باید از علم و هنر آن برخوردار باشد تدریس تنها رابطه ی معلم و شاگرد برای انتقال معلومات خود نیست. تدریس مفاهیم مختلفی در بر می گیرد همانند نگرش ها و گرایش ها و باورها و عادت ها و شیوه های رفتاری و به طور کلی انواع تعبیراتی که می خواهیم در شاگردان ایجاد کنیم و هر کدام از زمینه های فوق مشخصات متفاوت دارند. تدریس باید فعالیتی منظم و مرتب و هدفدار باشد و از پیش طراحی شود و هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری باشد و معلم و شاگر بر هم تأثیر بگذارند. نکته ی مهم در فرآیند تدریس این است که معلم مشخص کند چه باید یاد گرفته شود تا براساس آن محتوای آموزشی و فعالیت های متناسب با درس و فهم شاگردان فراهم گردد.
اگر چه تعداد معلمانی که برای آموزش از کامپیوتر استفاده می کنند از سال 1985 دو برابر شده است، تفاوت های اساسی میان معلمان ابتدایی و دبیرستان در استفاده از کامپیوتر وجود دارد. معلمان ابتدایی بیشتر از معلمان دبیرستان اعلام کرده اند که در آموزش خود به طور منظم از کامپیوتر استفاده می کنند.
بیکنر (1991) گزارش داده است که بیشتر وقت دانش آموزان مدارس ابتدایی هنگام استفاده از کامپیوتر، صرف موضوعاتی در زمینه های درسی به ویژه ریاضیات، فعالیت خواندن و زبان می شود. ولی هنوز بر مشق و تمرین مهارت های محاسبه در ریاضیات و مکانیک زبان تأکید می شود. در دبیرستان، دانش آموزان فقط 25 درصد وقتشان را در موقع کار با کامپیوتر صرف موضوعات تحصیلی می کنند. در عوض نصف وقتشان در زمان کار کردن با کامپیوتر برای یادگیری مهارت های ویژۀکامپیوتری صرف می شود.
در این مقاله سعی بر آن است تا تاثیر کامپیوتر را بر تدریس دوره ابتدایی بررسی کنیم .
امروزه یکی از دلایل گسترش وسیع استفاده از کامپیوتر این است که هزینه های استفاده از آن برخلاف دیگر هزینه های تعلیم و تربیت، عملاً به مقدار قابل ملاحظه ای کاهش یافته است. نسبت به دو دهۀ قبل،بیشترمعلمان یامربیان روی میزخودشان (یادرکیف خود) میکروکامپیوتریاواژه پردازهایی دارندکه ظرفیت حافظه وپردازش بالایی دارند.
تدریس ،ict، کامپیوتر ، فناوری اطلاعات و ارتباطات ،آموزش برای فردا
کلیات :
(Computer- Based Education CBE) اصطلاح گستردهاي است كه به هر نوع كاربرد كامپيوتر در مجموعههاي آموزشي شامل تمرين، تجربه، شبيهسازي، مديريت آموزشي، حل مسأله، برنامهريزي، توسعه اطلاعات، نوشتن و خواندن از طريق پردازش كلمات و ساير موارد اشاره دارد. علاوه بر اين، از اين اصطلاح براي فعاليتهاي يادگيري با كامپيوتر مستقل و فعاليتهاي كه مواد و مطالب آن ازطريق معلمان ومربيان مطرح وارائه ميگرددنيزاستفاده ميشود.
2) آموزش با كمك كامپيوتر
(Computer-Assisted Instruction CAI)
اصطلاح اختصاصيتري است كه اغلب براي فعاليتهاي تمريني و شبيهسازي به كار ميرود، و از طريق سيستم و يا توسعه آموزش سنتي و معلم محور ارائه ميشود.
3) آموزش با مديريت كامپيوتر (Computer-Managed Instruction CMI)
اين اصطلاح براي اشاره به كاربرد كامپيوتر توسط كاركنان مدارس به منظور سازمان دادن به دادههاي دانشآموزان و تصميمها و فعاليتهاي آموزشي به كار ميرود كه در آن كامپيوتر عملكرد دانشآموزان را در آزمونها ارزيابي كرده و آنها را به سوي منابع آموزشي مناسبتر هدايت ميكند.
4) آموزش پربار شده با كامپيوتر
(Computer-Enridhed Instruction CEI)
اشاره به آن دسته از فعاليتهاي يادگيري دارد كه كامپيوتر از طريق آن دادههاي مورد نياز دانشآموزان را به منظور نشان دادن روابط در مدلهاي مربوط به واقعيتهاي اجتماعي و فيزيكي توليد ميكند، برنامههايي را كه توسط دانشآموزان توسعه داده شده، اجرا ميكند، و تمرينهاي بالنسبه بدون ساختار كه براي دانشآموزان با انگيزه و سرآمد طراحي ميشود، تحول كلي ايجاد ميكند.
«تدریس عبارت است از تعامل یا رفتار متقابل معلم و شاگرد، براساس طراحی منظم و هدفدار معلم برای ایجاد تغییر در رفتار شاگردان» (شعبانی، ۱۳۸۴، صص ۱۰۵-۱۰۳).
ویژگی های خاص برای تدریس:
۱- وجود تعامل با رابطه متقابل بین معلم و شاگرد ۲- هدفدار بودن فعالیت معلم ۳- فعالیتی آگاهانه ۴- متناسب با وضع شناختی شاگردان ۵- هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است. (شعبانی، ۱۳۸۴، ص ۱۰۴)
دانش آموزان چگونه یاد می گیرند: برای درک موضوع یادگیری دانش آموزان باید بر موارد زیر توجه کرد که به شرح زیر می باشد (آقازاده، ۱۳۸۴، صص ۷-۳):
الف) مشارکت فعال: «یادگیری در مدرسه مستلزم توجه، مشاهده و یادسپاری، فهمیدن، تنظیم هدف ها و مسئولیت پذیری دانش آموزان است چنین فعالیت شناختی به مشارکت یادگیرنده بستگی دارد.
ایجاد محیطی چالش برانگیز توسط معلم، اجازه ندهید دانش آموزان صرفاً شنونده باشند، برای دانش آموزان فرصت فعالیت های عملی نظیر: تجربه، آزمایش، مشاهده مهیا کنید، آنها را برای شرکت در بحث ها ترغیب کنید، به دانش آموزان فرصت دهید تا درباره ی آنچه می آموزند و شیوه ی آن تصمیم بگیرند. بنابراین یادگیری مستلزم مشارکت فعال و سازنده ی یادگیرنده است.
ب) مشارکت اجتماعی: یادگیری اساساً یک فعالیت اجتماعی است و مشارکت در محیط اجتماعی زیربنای یادگیری می باشد. و دانش آموزان در محیط اجتماعی و تعامل با دیگران بهتر و بیشتر و جدتر می آموزند. در کلاس درس: آنان می توانند دانش آموزان را وارد فعالیت گروهی کنند و خود بر امور نظارت بپردازند، از طریق الگوسازی به دانش آموزان شیوه ی همکاری با یکدیگر را آموزش دهند و امکانات لازم را در اختیارشان قرار دهند، پیوند مدرسه و اجتماع را تقویت کنند.
ج) فعالیت معنادار: افراد زمانی بهتر می آموزند که بتوانند در فعالیت هایی شرکت کنند که از نظر فرهنگی مناسبند و برای زندگی واقعی سودمند انگاشته می شوند. در کلاس درس: معلمان می توانند فعالیت های کلاسی را از طریق انجام آنها در بستری عینی معنادار سازند مثلاً: برای یاد دادن مهارت های ارتباطی آنها را وارد بحث کنند یا برای یاد دادن مهارت نگارش آنها را به تهیه روزنامه دیواری ترغیب کنند، مدرسه می تواند با متخصصان محلی در ارتباط باشد و آنها را برای سخنرانی دعوت کند، معلمان تفاوت فرهنگی را مد نظر قرار دهند.
د) خود نظم جویی و فکور بودن: خود نظم جویی یعنی توانایی فرد برای پایش یادگیری، درک زمان وقوع خطا و آگاهی از شیوه ی رفع آن یعنی دانش آموز تفکر دارد و قادر به تمییز ظواهر از واقعیت ها می باشد. در کلاس درس: طراحی روش حل مسأله، طراحی آزمایش و خواندن کتاب، ارزشیابی سخنان خود و دیگران، وارسی تفکرشان و پرسش و سؤال هایی از خود درباره ی درک و فهم شان، بدست آوردن آگاهی واقعی از خود در مقام یادگیرنده، آگاه شدن از راهبردهای اثرگذارتر برای کاربرد و زمان استفاده از آن.
و) انتقال یادگیری: دانش آموزان نمی توانند آنچه آموخته اند با محیط تطبیق دهند. در کلاس درس: باید دانش آموزان به درک و فهم کافی از درس برسند، بازگو کردن روند استفاده موضوع در زندگی و طبیعت، ربط دادن موضوعات متفاوت آموزش و درک و فهم به جای حفظ و یادسپاری».
س) سازمان دهی مجدد پیش دانسته ها: پیش دانسته ها سبب می شود که گاهی ما درک درستی از موضوع مورد مطالعه نداشته باشیم. مثلاً: زمین را صاف می بینیم و آن را مسطح می پنداریم. در کلاس درس: معلم سؤالاتی بپرسد تا از درک آنها آگاهی یابد، ایده های نادرست را به تدریج برطرف و ایده های درست را تقویت کند و این کار را به صورت عینی نشان دهد.
پیشنهاداتی در حیث مدیریت موثر کلاس: مدیریت موثر کلاس، فرصت تدریس موثر و یادگیری را به حداکثر می رساند
۱ـ کلاس را علاقمند و دلبسته سازید ۲ـ عادلانه رفتار کنید ۳ـ شوخ طبع و بذله گو باشید ۴ـ از تهدید غیرضروری اجتناب کنید ۵ـ از خشم و عصبانیت افراطی اجتناب کنید ۶ـ از صمیمیت بیش از حد اجتناب کنید ۷ـ به شاگردان فرصت هایی برای قبول مسئولیت بدهید ۸ـ توجه خود را با یاد گرفتن نام دانش آموز نشان دهید. ۹ـ از تحقیر دانش آموزان اجتناب کنید. ۱۰ـ آگاه و هوشیار باشید ۱۱ـ از کلام مثبت و مناسب استفاده کنید ۱۲ـ سازمان دهی و نظم و ترتیب داشته باشید. (اصغری پور، ۱۳۸۷، صص۱۳۹ـ۱۴۱)
۱ـ چند قانون شفاف برای کلاس وضع کنید ۲ـ هر رفتار خوب را بلافاصله با یک واکنش مثبت پاسخ دهید ۳ـ از دانش آموزان انتظارات غیرمنطقی نداشته باشید ـ البته آنها را خیلی هم دست کم نگیرید ۴ـ برای دانش آموزان تکلیف سرگرم کننده ای در نظر بگیرد. (خاکسار، ۱۳۸۰، صص۲۸ـ۳۰)
آموزش اثربخش و معلمان اثربخش: آموزش اثربخش به خاطر پیچیدگی آموزش و تفاوت های فردی دانش آموزان مناسب همه نیست. معمان باید بر انواع دیدگاه ها و راهبردها تسلط داشته و در استفاده از آنها، انعطاف پذیر باشند این موضوع مستلزم دو کلمه کلیدی است: ۱ت دانش و مهارت حرفه این ۲ـ تعهد و انگیزش (بیابانگرد، ۱۳۸۴، ص۹)
دانش و مهارت های حرفه ای: معلمان اثربخش بر موضوع اصلی و مهارت های آموزشی تسلط خوبی دارند. آنها دارای راهبردهای آموزشی و روش های تدوین هدف، برنامه های آموزشی و مدیریت کلاس درس بسیار خوبی هستند و این مهارت ها باید در پنج بخش مورد توجه قرار گیرد: ۱ـ مهارت های برنامه ریزی آموزشی و تدوین هدف: معلمان اثربخش خواه سازنده گرا، خواه سنت مدار بدون برنامه و آمادگی وارد کلاس نمی شوند آنان اهداف جزئی و اهداف کلی را برای آموزشی دارند و ملاک های مشخصی برای موفقیت دارند و برای برنامه ریزی آموزشی وقت صرف می کنند. آنها به نحوه ی ارائه و سازمان دهی آن نیز توجه می کنند. ۲ـ مهارت های مدیریت کلاس درس: کلاس را به عنوان یک کل منسجم که با همدیگر کار می کنند اداره می نمایند. محیطی یادگیری را اثربخش می کنند، و راهبردهایی جهت برقراری قواعد و روش ها، سازمان دهی گروه ها، رسیدگی به بی نظمی ها و نظارت بر فعالیت ها ایجاد می کنند. ۳ـ مهارت های انگیزشی: برای خود انگیخته شدن دانش آموزان در یادگیری راهبردهای خوبی دارند. آنها بر دانش آموزان فرصت می دهند در مورد برنامه های خود و طرح های متفکرانه اندیشه کنند. ۴ـ مهارت های ارتباطی: مهارت های صحبت کردن، گوش دادن، غلبه بر موانع ارتباط کلامی، آگاهی از ارتباطات غیرکلامی دانش آموزان و حل سازنده ی تعارض ها نیز برای آموزش اثربخش ضروری است. ۵ـ مهارت های فناورانه: معلمان اثربخش مهارت های فناورانه ی خود را در زمینه های: استفاده از رایانه و علم مدرن گسترش می دهند. (سرمد، ۱۳۷۹، صص۱۱۵ـ۱۱۷ و بیابانگرد، ۱۳۸۴، صص۹ـ۱۵ رؤوف، ۱۳۸۳، صص۱۸۰)
مهمترین مشکل تدریس: ۱ـ توجه نکردن: توجه نکردن علل های مختلفی دارد مثل: ۱ـ نبودن علاقه و انگیزه کافی: معمولاً اشخاص به چیزی که بیشتر علاقه دارند بیشتر توجه می کنند. ۲ـ جالب نبودن محرک: بسیاری از مواقع مطلب طوری مطرح می شود که توجه را جلب نمی کند. با اینکه دانش آموزان برای یادگیری آماده اند به سرعت خسته و بی علاقه می شوند. ۳ـ وجود موانع و عوامل باز دارنده ی توجه مثل عوامل بیرونی (صدا، …) وعواملدرونی،نگرانی،ترس،تخیلات) (شهرآرای،۱۳۷۲، ص ۲۴ تا ۲۵) برای جلب توجه دانش آموزان باید به سه نکته توجه کنیم: ۱ـ انتخابی بودن توجه: افراد آنچه را که می خواهند مورد توجه قرار می دهند. ۲ـ توجه به تفاوت های فردی و وسعت زمانی توجه و حجم مواد آموختنی ۳ـ توجه به رابطه بین وسعت زمان توجه و نوع درس یا فعالیت. (همان منبع، ۱۳۷۲، صص ۲۸ـ۲۶)
تدریس برای فردا
ICT چه تاثیری بر معلم و روش تدریس او دارد ؟ نقش معلم چگونه تغییر می کند ؟
ICTیکیاز عوامل تغییر در کلاس های درس است که ویژگی مهمی دارد وآن ، این که هم عاملی برای ایجاد تغییرات و هم ابزاری تغییر دهنده است. ظهور و پیدایش جامعه ی اطلاعاتی ، بسیاری از فریضه های ما را در زمینه ی آموزش با پرسش های اساسی روبه رو ساخته است . فناوری های جدید ارتباطات و اطلاعات ، دنیایی را که در آن زندگی می کنیم و روش های یاد گیری چگونه زیستن را تغییر داده اند. ICT،منبعی برای تولیددانش،بستری برای انقال محتواو ابزاری برای تعمل ومباحث اتیاددهی – یادگیری می باشد . ورودICT به کلاس های درس ، چه تاثیری بر معلمان دارد ؟ آیا بر میزان کار و فعالیت آن ها می افزاید یا آن را کاهش می دهد ؟ آیا ICT ابزاری برای کمک به تدریس برنامه ی درسی است یا محتوای برنامه ی درسی را افزایش می دهد ؟ آیا محتوای آموزشی و چگونگی و کیفیت آموزش را تغییر می دهد؟
در این بخش به بررسی این دو پرسش می پردازیم :
- فناوری چه تاثیری بر مدار می گذارد ؟
چگونه ICT یاد گیری را غنی تر می سازد ؟
کاربردهای جدید فناوری ارتباطات و اطلاعات چون پست الکترو نیکی ، اینترنت و شبکه ی جهانی و ویدئو کنفرانس ، امکانات ارتباطی گوناگونی را برای مدارس فراهم آ ورده است . در کلاسی که دانش آموزان به اینترنت دسترسی دارند ، ارتباط با خارج از محیط و فرهنگ مدرسه میتواند امکان درک فراتر از محیط اطراف و فرهنگ را فراهم نماید. دانش آموزان در یک شهر ، استان و کشور می توانند تجربیات خود را از طریق پست الکترونیکی یا ویدئو کنفرانس با دانش آموزان شهر ها ، استان ها و کشور های دیگر به اشتراک گذارند. آن ها هنگام کار با ICT اغلب در گروه ها با یکدیگر مشارکت می کنند . تجربه ی کار گروهیICT بر رشد و توسعه ی مهارت های فردی- اجتماعی تاثیرات مفیدی دارد. در حل مسائل به شکل گروهی، در عین این که همه به طور فعال درگیر انجام دادن تکلیف و فعالیت اند ، هر دانش آموز نقش خاصی دارد . ICTابزاری مناسب برای برقراری ارتباط وکنترل آن دراختیاردانش آموز قرارمی دهد . دانش آموزان درمواجه باچالشهای موجود،اعتمادبه نفس خودراافزایش می دهندواحساس قدرت می کنند . این امر روابط بین معلمان و دانش آموزان را تغییر می دهد . ارتباط های on -Iine به دانش آموزان قدرت کنترل می دهد . در این حالت ، معلم یک رهبر ، هدایت گر ، یاری دهنده ، همکار و ارز یاب است که نقش سنتی کارشناس موضوعی وی را با مدیر برنامه تلفیق می کند .ICT از طریق درگیر کردن دانش آموزان در کار جمعی مشترک ، یک کلاس درس را به محیطی جامع با دایره شمول وسیع تر تبدیل می کند . ظرفیت و قابلیت ICT به گونه ای است که برای هر دانش آموز ، با هر میزان توانایی مورد استفادهقرار می گیرد . ICT مجموعه ای از ابزار را برای دانش آموز فراهم می سازد تا پس از تسلط بر نکات فنی ، تکالیف و فعالیت های آموزشب را به شکلی جالب تر و لذت بخش تر ارائه نمایند . لازم به یاد آوری است که برخی اوقات این امر با سر خوردگی و یأس همراه است . یکی از چالش هایی که ICT برای معلمان تدارک می بینند تعریف نقش آنان به عنوان تسهیل کننده یاد گیری ، سازمان دهنده ی کار های گروهی ، مدیر فعالیت های کلاس درس و... است. به این ترتیب ، معلمان بیش تر وقت خود را صرف پشتیبانی تک تک افراد یا گروه ها خواهند کرد و کم تر به تدریس در کلاس خواهند پرداخت . نیکلاس نگروپونته می گوید: « ما می توانیم جامعه ای با تعداد کمتریدانش آموزکه توانایی یادگیری درآنهاکم است ومحیط یکه قابلیت آموزش یبیشتری دارد،داشته باشیم. رایانه ها این تغییرات را ایجادمی کنند.»استفاده ازICT محیطی بت قابلیت آموزشی ویژه در کلاس درس ایجاد می کند که به طور مسلم در ظهور ظرفیت های پنهان دانش آموزان اثر گذار خواهند بود .
دیدگاه خود را ثبت کنید