از جمله اهداف هر جامعه ای، پرورش انسان هایی است که علاوه بر بهره مندی از سلامت جسمانی از سلامت روانی نیز برخوردار باشند. به جرأت می توان گفت که سلامت روانی افراد یک جامعه، برای بهزیستی و رفاه اجتماعی و سازش منطقی با پیش آمدهای زندگی لازم و ضروری است. بنابراین برای جلوگیری از بیماریهای روانی مانند افسردگی، عواملی را باید شناخت تا به موقع از بروز اختلال پیشگیری نمود. از جمله ویژگیهای منحصر به فرد انسان که بوجود آورنده و شتاب دهنده به آن است، نوع راهبردهای مورد استفاده فرد جهت تنظیم عاطفی خود می باشد. در واقع این نوع راهبردها، تمام ابعاد زندگی را تحت الشعاع قرار میدهد و بی جهت نیست که در می یابیم یکی از شرایط تغییر در جامعه یا فرد به تغییر در نوع افکار و راهبردهای مورد استفاده جهت خودتنظیمی عاطفی آنهاست تا به تبع آن، روحیه و عقاید ایشان تغییر کند و به دنبال آن امکان بالابردن سلامت روانی افراد مهيا گردد. محیط عاطفی که والدین در سالهای اولیه زندگی فرد فراهم می آورند ، در رشد تنظیم هیجان و شایستگی فرد در تعاملات اجتماعی بسیار مهم است. در طول زمان این تجارب هیجانی بخشی از خزانه هیجان و سبک عاطفی فرد می شود. (کول ، میشل وتلی به نقل از مک لم 2007) همچنین پیشرفت تحصیلی افراد در حال تحصیل یک جامعه برای پیشرفت آن جامعه ضرورت دارد و هرچه طبقه در حال تحصیل یک جامعه از روحیه شاداب تر و عاری از افسردگی برخوردار باشند با اعتماد به نفس بیشتری به تحصیل خواهند پرداخت. لذا عوامل مخل از قبیل ضعف روحیه که معمولا به علت مشکلات خانوادگی در دوران نوجوانی ایجاد می شود کمتر مانع از پیشرفت تحصیلی آنها خواهد شد. پس هرچه مادران جامعه بیشتر مجهز به راهبردهای خودتنظیمی مناسب و صحیح باشند بهتر می توانند ارتباط بهتری با همسر و فرزندان خود داشته باشند که موجب سلامت روان خود و اطرافیانشان خواهد شد و باعث ارتقا کیفیت زندگی در خانواده میشود. در این مقاله ابتدا راهبردهای خود تنظیم عاطفی همراه با تعاریف و شیوه های مثبت تنظیم عاطفه مورد بحث قرار می گیرد، سپس رفتار درمان عقلانی هیجانی توضیح داده خواهد شد.
دیدگاه خود را ثبت کنید