دانلود مقاله کانی سازی طلا در ليستونيتهای ايران مرکزی با فرمت ورد ودر 18 صفحه قابل ویرایش
چکيده
سنگهاي اولترامافيک سازنده افيوليتها در اثر هجوم سيالات گرمابي حاوي CO2تحت تاثير فرآيند کربناته شدن تبديل به ليستونيت مي شوند. ليستونيتها با مجموعه کانيائي عمومي کوارتز و کربناتهاي حاويMg- Fe- Caمشخص هستند. از چند دهه گذشته در افيوليتهاي جهان، کاني سازي طلا در هميافتي با اين سنگها مورد توجه قرار گرفته است.
افيوليتهاي ايران مرکزي به شکل دو کمربند اصلي يعني دهشير- سورک- نائين و جندق-انارک رخنمون دارند. اين افيوليتها در بخش سرپانتينيتي خود ليستونيتي شده اند. دگرساني گرمابي در اين سنگها تا مرحله سيليسي شدن(شکل گيري بيربيريتها) نيز يپش رفته است.در افيوليت دهشير ليستونيتها(در دو نقطه)هم ساز با روند عمومي افيوليت ها فاقد کاني سازي طلا هستند. در حاليکه ليستونيتي شدن تا مرحلهتشکيل بيربيريت در افيوليت سورک پيش رفته است و کاني سازي طلا در هميافتي با فريت کروميت مشاهده شده است. کاني سازي پيريت در بخشهاي شديدا سيليسي شده (بيربيريت) همراه با ناهنجاري طلا- جيوه در افيوليت نائين شاخص مي باشد.در سرپانتينيتهاي جندق فرآيند کربنات زائي سنگهاي تالک – سرپانتين کربنات با ناهنجاري ناچيز طلا را شکل داده است. افيوليت قديمي انارک ميزبان وسيع ليستونيتي شدن با مراحل مختلف تکوين کانيهاي متنوع مي باشد. وجود طلا علاوه بر مشاهدات ميکروسکوپي توسط آناليزهاي ژئوشيميايي نيز به اثبات رسيده است.
مقاله کانی سازی طلا در ليستونيتهای ايران مرکزی
مقدمه
ليستونيتها عضو سرپانتيني مجموعه هاي افيوليتي هستند که تحت تأثير دگرساني گرمابي از نوع کربناته شدن (Carbonatization)واقع شده اند. اين سنگها که به سبب کاني شناسي خاص خود به سنگهاي کوارتز- کربنات ( Auclair et al, 1993) يا مجموعه اي سيليسي- کربنات (Sazanov,1975) مشهورند. يکي از مهمترين انواعسنگهاي حاوي کاني سازيطلا، نقره، جيوه، پلاتين، آرسنيک و آنتيموان در مجموعه آلتراسيون هاي ليستونيتي –بيربيريتي در کمربند هاي افيوليتي هستند. اين آلتراسيون در شرايط خاص محلول گرمابي کلريدي غني از S, K, CO2 و PH
در جديدترين مطالعه(Halls et al, 1995) ليستونيت يک نوع سنگ ويژه است که مي تواند در دسته برسيتيك - فيليک (Spirinov,1991) جاي گيرد ليستونيتي شدن با وجود پتاسيم از کربناته شدن اولترامافيک ها متمايز ميشود لذا متاسوماتيسم آلکالن را نيز در بر مي گيرد.
ليستونيت ها در رخنمون هايصحرائي به اشکال عدسي و رگه اي داخل سرپانتينيتها و يا در همبريهاي زمين ساختي آنها با سنگهاي اطراف ديده مي شوند. کوارتز و کربنات حاوي Mg-Fe-Caعمده کاني هاي سازنده اين سنگها هستند ولي بقاياي سرپانتين، کروم اسپينل، تالک، کلريت، فوشزيت «مسکويت کروم دار» و کانه هاي مختلف نيز در اين سنگها ديده مي شوند. بافت غالب اين سنگها دانه اي، پورفيروئيد، رگه اي، نواري و شبحي((Ghost textureباقيمانده از سرپانتينيت اوليه ميباشد.
مقاله کانی سازی طلا در ليستونيتهای ايران مرکزی
محصول نهايي دگرساني سرپانتينيت ها بعد از ليستونيتي شدن سنگهاي شديداُ سيليسي شده اي هستند که به نام بيربيريت (birbirite) مشهورند. اين سنگها کوارتزيت هاي هيدروترمال نيز ناميده شده اند(سازونوف، 1978).
موارد متعدد کاني سازي فلزي«طلا، جيوه، آنتيموان، سرب و نيکل» از ليستونيتهاي مجوعهافيوليتي مناطق مختلف دنيا نظير ايتاليا، مراکش، عربستان سعودي و ترکيه(Buisson et al,1985) گزارش شده است.
بزرگترين کانسار طلاي ليستونيتي در مجاور مرز شمالي ايران معدن زود (Zod)در ارمنستان است. اسميرنوف و همکاران کانسار فوق را جزو کانسارهاي سازند طلا-کوارتز-کالسدوني تقسيم بندي کرده اند(Smirnov et al, 1983) که در کمربند افيوليت کرتاسه بالائي قفقاز کوچک واقع شده است. در ادامه اين افيوليتها در شمال غرب کشور (افيوليتهاي ماکو) آلتراسيون هاي سيليسي، آرژيليک و ليستونيتي همراه با کاني سازي جيوه شناسايي شده است. امامعلي پور (1374) در منطقه سيه چشمه (ماکو) زون ناهنجاري طلا (حداکثرppm22) گزارش نموده است. زرين کوب (1374) با مطالعه ليستونيتهاي سهل آباد(بيرجند) آنها را کليدي براي پي جوئي طلا و جيوه معرفي کرده است. يوسف زاده(1375) نيز به کاني شناسي و پتروگرافي ليستونيتهاي خوسف جنوب غربي بيرجند پرداخته است. (عابدي،1376) براي اولين بار با استفاده از مدلهاي اکتشافي ژئوشيميائي ذخاير ليستونيتي کشورهاي شوروي سابق ليستونيتهاي افيوليت بيرجند (سهل آباد) را مورد مطالعه قرار داده است. در اين منطقه آنومالي طلا(ppm 0.5) و جيوه (ppm1.6) تشخيص داده است. اين مقاله ضمن معرفي مناطق ليستونيتي در افيوليتهاي ايران مرکزي به ارزيابي پيدايش طلا در آنها نيز مي پردازد(نقره ئيان و همکاران 1377و1380).
سنگهاي افيوليتي در امتداد گسلهاي سراسري ايران مرکزي به شکل کمربند رخنمون دارند که از آن جمله مي توان به کمربند افيوليتي شمال نائين، سورک، دهشير، جندق و انارک اشاره نمود. در اين ميان مجموعه افيوليتي انارک و جندق با سن پروتروزوئيک بالايي – کامبرين زيرين (باقري، 1372) از قديميترين افيوليتهاي ايران مرکزي محسوب مي شوند. افيوليتهاي نائين، سورک و دهشير در ارتباط با زمين درز خرده قاره ايران مرکزي بوده و در کرتاسه بالايي شکل گرفته اند.
واژه هاي کليدي: افيوليت، سرپانتينيت، ليستونيت، بيربيريت، طلا
دیدگاه خود را ثبت کنید