توضیحات محصول
دانلود پايان نامه دوره كارشناسي آسيبهـاي ورزشـي
در حدود 14% تمام آسيبهاي ورزشي كشيدگي هاي مچ پا هستند، و اين نشانه يك آسيب مچ در طول هر فصل ورزشي از هر 17 ورزشكار است. در ورزشهاي پرريسك مثل پريدن و دويدن اين آمار بالاتر است تا 25% تمام آسيبهايي كه زمان وقوعشان مشخص نيست. (Reid 1992) پيچ خوردگي مچ در پاي غالب 4/2 برابر شايع تر است و شيوع تكرار بالايي (%5/73) دارد. (Yeenget al. 1994).
مكانيك مفاصل مچ و پا در فصل 9 توصيف شده اند. مفصل مچ سطح مفصلي بين سطح قرقره اي استخوان تالوس و انتهاي تحتاني دو استخوان تيبيا و فيبولا. فيبولا در حدود 20-15% وزن بدن را تحمل ميكند (Lambert , 1971)، همچنين به سمت پايين و خارج در فاز stance راه رفتن حركت ميكند تا دهانه گاز انبري مفصل مچ را عميق تر كرده و ثبات آن را افزايش دهد. اين حركت فيبولا در غشا بين استخواني و ليگامان tibio- fibular كششي ايجاد ميكند تا شوك را تقليل دهد. نبود اين مكانيسم بين تيبيا و فيبولا موجب اثرات بزرگي روي مفصل مچ پا مي شود، با جابجايي mm2-1 فيبولا به سمت خارج نيروهاي وارده بر مفصل را تا حدود 40% كاهش ميدهد (Reid , 1992).
مچ پا نيروهاي فشاري قابل توجهي را حين ورزش متحمل ميشود.
نيروهاي فشاري تا 5 برابر وزن بدن در طول راه رفتن و تا 13 برابر وزن حين دويدن محاسبه شده اند (Burdett , 1982).
مفصل با ليگامانهاي متنوعي تقويت مي شود، ليگامانهاي طرفي از ديدگاه آسيبها مهم ترين به شمار مي روند. هر دو ليگامان طرفي داخلي و خارجي از قوزكها شروع شده و باندهايي دارند كه به استخوانهاي پاشنه و تالوس مي چسبند.
ليگامان داخلي (دلتوئيد) شكل سه ضلعي دارد. بخش عميقي آن ممكن است به دو باند tibio- talar قدامي و خلفي تقسيم شود. بخش سطحي تر به دو قسمت tibiocalcaneal , tibionavicular تقسيم ميشود كه به ليگامان spring چسبندگي دارند. ليگامان خارجي از سه قسمت مجزا تشكيل شده است و از همتاي داخلي خود كمي ضعيف تر است. ليگامان talofibular قدامي (ATF) باند پهني به ضخامت mm5-2 و طول mm 12-10 است كه از نوك قدامي قوزك خارجي تا گردن استخوان تالوس كشيده شده است و ممكن است به عنوان اولين ثبات دهنده مفصل مچ پا مطرح شود . (Palastanga- field- Soams , 1989).
ليگامان talofibular خلفي (PTF) از حفره اي زير قوزك خارجي تا سطح خلفي استخوان تالوس، غالباً به شكل عرضي كشيده شده است. در ميان دو ليگامان ATF , PTF ليگامان calaneo fibular قرار دارد، از قدام قوزك خارجي شروع شده و به سمت پايين و عقب جهت چسبيدن به سطح خارجي پاشنه كشيده شده است. نقش ليگامانهاي طرفي در حفظ ثبات ساق و تالوس در جدول 1-13 خلاصه شده است.
مهمترين آسيب به مفصل مچ صدمه به ليگامان ATF ، همراه يا بدون درگيري عضله Proneus brevis است. سطح مفصلي زير تالوس و مفاصل mid- tarsal نيز ممكن است درگير باشند، و ممكن است به وضوح از هم مجزا باشند.
شرح مشخصه آسيب به مفصل مچ inversion ، گاهي همراه با plantar flex ميباشد. ورزشكار معمولاً روي سطحي ناهموار روي مفصل مفصل مچ بلند ميشود. يكي از سه درجه آسيبهاي ليگاماني ممكن است رخ دهد. معمولاً يك التهاب تخم مرغي شكل در قدام و اطراف قوزك خارجي پديد ميآيد. وقتي از خلف نگاه كنيم، وضعيت تاندون آشيل به خوبي بيان گر شدت آسيب است (Reid , 1992). در آسيبهاي خيلي شديد (درجه III) ميزان وضوح تاندون آشيل به دليل خونريزي فراوان درون مفصل از بين رفته است.
ليگامان خارجي بايد به آرامي لمس شود تا وجود درد استخواني بررسي گردد، اگر وجود دارد، يك عكس راديولوژي بايد درخواست شود. اگر لمس حساسيت به درد را از بين ببرد، قوزك خارجي و ورزشكار قادر به تحمل وزن خواهند بود، به احتمال 97% تنها يك آسيب بافت نرم وجود دارد (Vargish & Clarke , 1983). هرگونه شكستگي با اين نوع لمس كردن شبيه به يك كندگي استخواني يا از نوع مويي جابجا نشده است كه همانند يك رگ به رگ شدگي درمان ميشود (Carrick & webb , 1990).
تستهاي كششي به مچ براي ارزيابي ميزان بي ثباتي در فاز تحت حاد كارآمد است، همچنين براي تشخيص هاي متفاوت. آسيبهاي حاد ممكن است با دامنه كامل حركتي تحت فشار بيش از حد تشديد شوند. كپسول مفصلي به تنهايي توسط Plantarflex. , dorsiflex. غيرفعال بررسي ميشود. الگوي كپسولي محدوديت Plantarflex بيشتري ايجاد ميكند. در هر حال، چون ليگامانهاي مچ مفاصل sub- taloid و mid- tarsal را فراگرفته اند، حركات inv./ev. و add./abd. نيز در معاينات مفصل مچ وجود دارند.
ليگامان ATF در حركات غيرفعال adduction , plantar flexion , inversion تحت حداكثر استرچ قرار ميگيرد. پاشنه با دست نگه داشته ميشود و مفصل sub- taloid به سمت داخل مي چرخد. دست ديگر جلوي پا را با بالا ميگيرد آنرا به add. , plantarflex ميبرد.
به طور خلاصه، لغزش قدامي تالوس روي استخوان تيبيا، بايد در وضعيت طبيعي پا بررسي شود. مجدداً پاشنه با يك دست نگهداري مي شود، اما اين بار كف دست ديگر روي تمامي قدامي انتهاي تحتاني تيبيا قرار ميگيرد. استخوانهاي پاشنه و تالوس به جلو كشيده ميشوند در عين حال كه تيبيا به عقب هل داده ميشود حركت با سمت سالم به منظور دامنه حركتي و كيفيت آن مقايسه ميشود.
ليگامان calcaneo- cuboid تحت حركت همزمان sup. /add و ليگامان calcaneofibular در حركت inversion در وضعيت طبيعي تحت كشش قرار ميگيرد. ليگامان طرفي داخلي با حركت توام plantarflex. /ev./ abd (فيبرهاي قدامي) يا eversion به تنهايي (فيبرهاي مياني) كشيده ميشوند. حركت eversion مقاومتي دردناك نيست مگر اينكه عضله peronei نيز تحت تأثير قرار گرفته باشد.
به دنبال كشيدگي يا شكستگي شديد مچ يك ارتباط استخواني ممكن است بين استخوانهاي تيبيا و فيبولا شكل بگيرد. مشخصاً بعد از آسيب درد ايجاد ميشود و با فعاليتهاي سنگين تشديد مي شود، يك شكستگي بعد از پيچ خوردگي را نمايان ميكند. درد در حين حركت بلند شدن روي پنجه (push- off) حين راه رفتن و دويدن بسيار شديد است و حركت dorsi flex معمولاً تا 90 درجه محدود است، نشانه دردگير افتادگي، ارتباط استخواني، اگر باشد، با X- ray ديده ميشود و با جراحي برطرف مي گردد. (Flandry & Sanders)
درمان كشيدگي مچ پا
درمان فوري شامل برنامه درماني RICE ، همراه با مداليتي هاي الكتروتراپي است. فشار متناوب بادي (IPC) به همراه استفاده از يخ مؤثر است. در فاز تحت حاد، ماساژ، مخصوصاً ماليدن انگشت در اطراف قوزك در جلوگيري از توسعه و افزايش ادم ارزشمند است. ماساژ عرضي به منظور جلوگيري از توسعه اسكار متحرك و مانيپولاسيون بافت اسكار و پاره كردن آن در يك آسيب مزمن مفيد است. درجات 2 و 3 آسيب با يك تورم مشخص همراه هستند و بايد بدون وزن گذاري حمايت شوند و يا ترجيحاً با وزن گذاري جزئي همراه با بانداژ فشاري. وقتي التهاب كم نشانگر آسيب درجه يك است بستن در جهت ev. براي حفاظت ليگامان از حركت inversion و كوتاه كردن آن به كار مي رود. بستن با چسب نواري بعد از آماده كردن پوست، بلافاصله جهت ثابت كردن مفصل sub- taloid و بعد به خارج متمايل كردن پا به صورت غيرفعال انجام ميشود. ورزشكار پس از آن ميتواند با تحمل وزن جزئي و در يك كفش حمايت كننده خوب راه برود
...
بیشتر
دیدگاه خود را ثبت کنید