ایران به عنوان یک کشور در حال توسعه، دارای یکی از بزرگترین مصرف کنندگان در خاورمیانه می باشد. به دلیل وجود این خریداران گسترده و بالقوه در ایران، مصرف کنندگان ایرانی به عنوان یک بازار بالقوه و جذاب برای بسیاری از بازیگران صنعت خرده فروشی داخلی و خارجی به حساب می آید. طی سالهای گذشته صنعت خردهفروشی در ایران به ویژه در زمینه خواروبار تغییرات زیادی را به خود دیده است. از سال ۲۰۰۸ ایران شاهد رشد ناگهانی سوپرمارکتها و هایپرمارکت ها بوده به طوری که اولین هایپرمارکت چند ملیتی نیز در سال ۲۰۰۹ در تهران فعالیت خود را آغاز کرد. شروع فعالیت این هایپرمارکت نقطه عطفی در مدرن سازی صنعت خردهفروشی ایران بود. صنعت خرده فروشی در ایران در حال رشد می باشد و انتظار می رود این رشد در آینده نیز ادامه داشته باشد. بهبود شرایط اقتصادی از جمله افزایش تولید ناخالص داخلی، و رشد شهرنشینی، پیش سازهای موافق این رشد در محیط خرده فروشی ایران می باشند. با پیشرفت های تکنولوژیکی، خرده فروشان به طور فزاینده ای به مشتریان خود از طریق انواع کانال ها مانند تجارت الکترونیکی و تجارت از طریق تلفن همراه دست می یابند و استفاده از اینترنت با نرخ بسیار سریع در حال رشد است. همچنین سرمایه گذاران زیادی در خرده فروشی های اینترنتی سرمایه گذاری کرده اند که منجر به رقابت فزاینده در این بخش شده است. از طرفی تغییر در نگرش و دانش مصرف کنندگان، لزوم شناسایی عوامل موثر با نگرش و قصد خرید مصرف کنندگان ایرانی نسبت به خرده فروشان را، ضروری ساخته است. در سال های اخیر به دلیل تغییرات مذکور خرده فروشی ها به منظور تدوین و فرموله کردن استراتژی های بازاریابی مناسب در جهت افزایش سود و پایداری خود نیاز به بهره گیری از مشاوران بازاریابی را احساس نموده اند. برخی از این خرده فروشی ها جهت مقابله با تغییرات محیطی ، دپارتمان بازاریابی خاص خود را تاسیس نموده اند. و برخی دیگر ، از مشاوران بازاریابی برون سازمانی برای تدوین و فرموله کردن استراتژی های اثربخش بازاریابی بهره می گیرند. به عنوان یکی از شرکت های ارائه دهنده خدمات مشاوره و با توجه به اهمیت این موضوع قصد داریم، به صورت دوره ای (یک بار در هفته) استراتژی های مهم و کاربردی در این حوزه را معرفی نماییم. با توجه به اهمیت و رشد فروشگاه های اینترنتی در سال های اخیر، علاوه بر معرفی استراتژی های کاربردی خرده فروشان سنتی، استراتژی های بازاریابی فروشگاه های اینترنتی را نیز معرفی و نحوه تدوین و پیاده سازی کمپین هر یک از این استراتژی ها را ذکر خواهیم نمود. واضح و مبرهن است در فضای رقابتی امروز ترکیب امیخته بازاریابی نادرست و یا عمل به شیوه سنتی منجر به خروج خرده فروشی از چرخه رقابت خواهد شد. بنابراین ضروری است که خرده فروشی ها از استراتژی های بازاریابی اثربخش و کارا برای مقابله با رقبا و پایداری در چرخه رقابت امروز بهره بگیرند. منظور از استراتژی بازاریابی اثربخش و کارا، بکاراگیری استراتژی در زمان مناسب، مکان مناسب، و بدون هدردادن منابع خرده فروش می باشد. قابل ذکر است انتخاب و پیاده سازی نادرست این استراتژی های بازاریابی منجر به هدر دادن منابع خرده فروشی خواهد شد . به عنوان یکی از خرده فروش های فعال در حوزه فروش محصولات تند مصرف اگر قصد بکارگیری یک یا تعدادی از این استراتزی ها را دارید، حتما قبل از پیاده سازی آن از مشاوران بازاریابی متخصص مشاوره بگیرید، چرا که انتخاب استراتژی درست نیاز به تحلیل محیط درونی و بیرونی اثر گذار بر خرده فروشی داشته و هر کدام از این استراتزی ها در موقعیت خاصی کاربرد دارند.
عوامل محیطی بازاریابی را می توان به دو دسته گسترده مانند محیط داخلی و محیط خارجی تقسیم کرد. یک محیط بازاریابی ترکیبی از نیروهای محیطی داخلی و خارجی و عواملی است که بر عملکرد تجاری یک تجارت و در توانایی آن در خدمت به مشتریان تأثیر می گذارد. مؤلفه ها و عناصر کلان محیطی در بازاریابی بر همه شرکت هایی که به طور مشابه در یک صنعت واحد خدمت می کنند تأثیر می گذارد.
محیط بازاریابیMarketing Environment
عوامل محیطی مختلفی در نحوه عملکرد یک تجارت تأثیر می گذارد. این عوامل محیطی بازاریابی را می توان به دو دسته گسترده مانند محیط داخلی و محیط خارجی تقسیم کرد. یک تجارت لازم است که با این محیط های بازاریابی سازگار شود تا در این رقابت سودآوری داشته باشد. در این مقاله با انواع مختلف محیط های بازاریابی و اجزا و عناصر مختلف محیط بازاریابی آشنا می شوید.
تعریف محیط بازاریابی ؟ محیط بازاریابی می تواند به عنوان ترکیبی از عوامل محیطی داخلی و عوامل محیطی خارجی تعریف شود. این محیط های بازاریابی یک تجارت را احاطه کرده و بر عملکرد تجارت تأثیر می گذارد.
یک محیط بازاریابی ترکیبی از نیروهای محیطی داخلی و خارجی و عواملی است که بر عملکرد تجاری یک تجارت و در توانایی آن در خدمت به مشتریان تأثیر می گذارد. شناخت عوامل داخلی و خارجی محیطی بسیار مهم است. بنابراین ، شرکت ها برای انجام کسب و کار خود بدون هیچ مشکل قانونی و به دست آوردن حداکثر سود ، بر روی آنها نظارت می کنند. محیط بازاریابی داخلی متشکل از عواملی مانند مواد ، ماشین آلات ، کارگران ، پول و غیره است. همه این مؤلفه ها برای موفقیت در کسب و کار ضروری هستند. به عنوان مثال ، اگر مواد اولیه به موقع و به مقدار کافی در دسترس نباشد ، کار تولید کند می شود و شرکت قادر نخواهد بود تقاضای محصول را در بازار برآورده کند. از طرف دیگر ، محیط بازاریابی خارجی را می توان به دو دسته تقسیم کرد ، مانند محیط بازاریابی کلان خارجی و محیط بازاریابی خرد خارجی. محیط خرد ارتباط نزدیکی با تجارت دارد و کلیه فعالیتهای مشاغل خارجی از جمله توزیع و تبلیغ محصولات شرکت را تشکیل می دهد. مؤلفه ها و عناصر کلان محیطی در بازاریابی بر همه شرکت هایی که به طور مشابه در یک صنعت واحد خدمت می کنند تأثیر می گذارد. به عنوان مثال ، تغییر در قوانین و قوانین مربوط به تولید یا انجام تجارت ، احتمالاً در مورد همه شرکتها اعمال خواهد شد. در بخش بعدی با کلیه مؤلفه های داخلی و خارجی یک سازمان آشنا می شوید.
تقریباً دو مؤلفه از محیط بازاریابی مانند محیط داخلی و محیط بیرونی وجود دارد. انواع مختلفی از قسمتهای بازاریابی تحت این دو دسته گسترده طبقه بندی می شوند. می توان محیط داخلی یک تجارت را کنترل کرد ، اما کنترل یک تجارت در محیط بازاریابی خارجی بسیار اندک است. بگذارید هر دو مؤلفه را یک به یک یاد بگیریم.
محیط داخلی از کلیه عوامل و نیروهای داخلی یک سازمان تشکیل شده است. محیط داخلی یک سازمان تحت کنترل بازاریاب است و وی می تواند محیط را مطابق تقاضا در بازار و نیاز شغلی تغییر یا اصلاح کند. موارد زیر پنج عامل تشکیل دهنده محیط داخلی یک سازمان است. همچنین به این عوامل به عنوان 5M’s در محیط بازاریابی گفته می شود.
تمام مؤلفه های محیط داخلی به همان اندازه اجزای یک محیط خارجی مهم هستند. با این حال ، عوامل محیط داخلی با توجه به تغییر در اجزای بازاریابی خارجی تغییر می کنند. به عنوان مثال ، یک سازمان موظف است در صورت معرفی فناوری جدید در بازار ، فناوری خود را ارتقا دهد. محیط داخلی یک سازمان همچنین شامل بخش بازاریابی ، بخش فروش ، بخش منابع انسانی و بخش تولید می باشد.
محیط بازاریابی خارجی از کلیه فاکتورهای بازاریابی خارجی که در خارج از سازمان وجود دارد ، تشکیل شده است و بازاریاب فاکتورهای کنترلی کمی در محیط محیط بازاریابی خارجی در اختیار دارد. محیط خارجی بازاریابی را می توان به دو دسته مانند محیط خرد و محیط کلان تقسیم کرد
محیط خرد یک تجارت شامل کلیه عوامل و نیروهایی است که به طور مستقیم با شرکت در ارتباط هستند. اجزای میکرو محیط خارجی نیز به عنوان محیط کار شناخته می شوند. در زیر اجزای مختلف محیط خرد خارجی بازاریابی ارائه شده است.
تامین کنندگان بخش اساسی هر سازمان هستند. تامین کنندگان مواد و سایر انواع منابع مورد نیاز برای تولید محصولات را تأمین می کنند. یک شرکت ، در صورتی که تأمین کنندگان آن مواد با کیفیت و به موقع تأمین کنند ، می تواند تجارت خود را با موفقیت اداره کند.
واسطه های بازار طرف های واسطه ای هستند که به یک تجارت کمک می کنند تا محصولات خود را در بازار توزیع کند. واسطه های بازار می توانند عمده فروشان ، خرده فروشان و توزیع کنندگان باشند. همه این واسطه های بازار به دلیل اینکه چهره شرکت در بازار است و بخش عمده ای از محصولات این شرکت را در بازار نشان می دهند ، بخش اساسی تجارت را تشکیل می دهند.
شرکای تجاری اشخاص تجاری هستند که با سازمان تجارت می کنند. به عنوان مثال ، آژانس های تبلیغاتی ، شرکت های بانکی و بیمه ای ، سازمان تحقیقات بازار ، کارگزاران و شرکت های حمل و نقل و غیره. یک شرکت برای اجرای یک تجارت موفق موظف است با چندین شرکت دیگر همکاری کند.
مشتریان مهمترین مؤلفه تجارت هستند. مشتریان مخاطب هدف محصول هستند و ترجیح مشتری بر تمام تلاشهای بازاریابی و تجاری یک شرکت تأثیر می گذارد.
عموم مردم غیر از مخاطب هدف سازمان هستند. مردم نقش مهمی در موفقیت کسب و کار دارند زیرا می تواند تصویر یک شرکت را در بازار بسازد یا از بین ببرد. عموم مردم این قدرت را دارند که روی تصمیم خرید مخاطبان هدف تأثیر بگذارند. به ویژه در زمان اینترنت ، توانایی کنترل عمومی افزایش یافته است زیرا آنها می توانند نظرات خود را در مورد محصولات و خدمات شما در اینترنت آزادانه به اشتراک بگذارند.
آخرین مؤلفه مهم اما محیط خرد خارجی در بازاریابی رقبا در یک تجارت است. رقبا مشاغل دیگری هستند که کالاهایی مشابه محصولات شما را می فروشند و یا جزئی از همان گروه استراتژیک در صنعت هستند.
مؤلفه های کلان یک محیط بازاریابی شامل همه نیروهای خارجی و عواملی است که بر کل صنعت تأثیر می گذارند تا اینکه فقط یک سازمان را مستقیماً تغییر دهد. بنابراین از محیط بازاریابی کلان نیز به عنوان یک محیط بزرگ یاد می شود. موارد زیر شش مؤلفه محیط کلان بازاریابی است. بگذارید یک به یک در مورد آنها بیاموزیم.
فناوری یکی از عناصری است که پتانسیل زیادی برای تأثیرگذاری بر مشاغل سازمان دارد. پویا است ، زیرا به سرعت تغییر می کند. فناوری تهدیدات و فرصت های زیادی را برای محیط کسب و کار فراهم می کند. محیط فن آوری شامل تحقیق و توسعه در زمینه فناوری ، نوآوری ، القای فناوری و گزینه های فنی و غیره است.
مولفه محیطی جمعیتی بازاریابی شامل افرادی است که یک بازار را تشکیل می دهند. محیط جمعیتی را می توان براساس عوامل مختلفی از جمله سن ، جنس ، تراکم ، اندازه ، مکان ، نژاد و شغل و غیره مشخص کرد. محیط جمعیت شناختی به دلیل اینکه شرکت طراحی و تولید محصولات خود را بر اساس ویژگی های محیط جمعیتی انجام می دهد ، یک مؤلفه اساسی برای تجارت است.
مؤلفه اجتماعی – فرهنگی یک محیط کلان با استفاده از ارزش ها ، سبک زندگی ، فرهنگ ، اعتقادات و تعصبات مخاطبان هدف یک تجارت تشکیل می شود. محیط اجتماعی فرهنگی از منطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است. افرادی که در یک منطقه زندگی می کنند ممکن است نوع دیگری از محصول را نسبت به اولویت محصول در منطقه ای دیگر ترجیح دهند. مشاغل موظف هستند برای طراحی کالا یا خدمات مورد علاقه اکثر مردم ، از دانش اجتماعی عمیق درمورد محیط اجتماعی فرهنگی برخوردار باشند.
مؤلفه محیط اقتصادی بازاریابی نوعی مؤلفه است که بر همه صنایع تأثیر می گذارد. محیط اقتصادی بر قدرت خرید و الگوهای هزینه خریداران تأثیر می گذارد.
فضای سیاسی – حقوقی متشکل از قوانین و سیاست های یک کشور است. علاوه بر قوانین و رویه ها ، محیط سیاسی – حقوقی شامل آژانس ها و گروه های فشار نیز می باشد. همه این نهادهای سیاسی بر ظرفیت کاری صنعت در جامعه تأثیر می گذارند.
آخرین مؤلفه محیط کلان ، محیط فیزیکی است که یک سازمان در آن وجود دارد. در زیر اجزای محیط فیزیکی ذکر شده است.
بهترین نمونه یک محیط بازاریابی داخلی فرهنگ اداری سازمان است. فرهنگ اداری شما شامل ارزش ها ، اعتقادات و نگرش های کارمندان شما است. همه این عوامل تعیین می کنند که چگونه کارمندان سازمان شما رفتار خواهند کرد. به عنوان مثال ، در سازمانی که کارمندان تشویق می شوند در یک تیم فعالیت کنند و از اعضای گروه حمایت کنند ، بیشتر از سازمانی که در آن کارمندان با یکدیگر رقابت دارند ، عملکرد بهتری خواهند داشت. علاوه بر این ، احتمالاً کارکنان در یک محیط بازاریابی داخلی مثبت بهتر از محیطی که کارمندان به طور مداوم در معرض فشار قرار گیرند و تحت فشار هستند عمل کنند.
Google یکی از بهترین شرکتهایی است که یک محیط داخلی مثبت و بسیار سالم را برای کارمندان خود فراهم می کند. به همین دلیل ، گوگل اکنون یکی از شرکت های پیشرو در صنعت است.
محیط خارجی بازاریابی یک سازمان از محیط خرد و کلان تشکیل شده است. به عنوان مثال ، تأمین کننده منابع خرد از تأمین کنندگان ، واسطه های بازار ، شرکا ، مشتریان ، عمومی و رقبا و غیره تشکیل می شود. اگر تأمین کنندگان مواد با کیفیت خوب را تهیه و به موقع آن مواد را تأمین کنند ، سازمان می تواند محصولاتی با کیفیت مناسب تولید کند و می تواند تقاضای موجود در بازار را به طور مؤثر برآورده کند.
یکی دیگر از مؤلفه های خرد مهم محیط بازاریابی واسطه های بازار است. واسطه های بازار تجارت شما نقش اساسی در موفقیت کسب و کار شما دارند. آنها چهره شرکت شما هستند. روزانه با مشتریان شما تعامل دارند و مشتریان و همچنین محصول شما را درک می کنند . بگذارید یک خرده فروش را مثال بزنیم . یک خرده فروش محصولاتی را از شرکتهای مختلف در بازار به فروش می رساند. تصمیم گیری درمورد تبلیغ محصول شما در دست یک خرده فروش است. فروش محصولات شما به میزان قابل توجهی به افرادی که شما را در بازار نمایندگی می کنند بستگی دارد. بنابراین ، لازم است که انگیزه های مناسبی به نمایندگان خود داده شود و حاشیه خوبی برای محصولات شما فراهم شود تا آنها به جای تبلیغ محصولات رقبا ، محصولات شما را به مشتریان خود ارتقا دهند.
از طرف دیگر ، یک محیط کلان بازاریابی به طور مستقیم بر یک سازمان تأثیر نمی گذارد بلکه بر کل صنعت تأثیر می گذارد. یک سازمان موظف است عملیات تجاری خود را طبق عوامل کلان محیط انجام دهد. نمونه های این محیط کلان عبارتند از: محیط دموگرافیک ، محیط اجتماعی فرهنگی ، محیط اقتصادی ، محیط سیاسی – حقوقی ، محیط بدنی و محیط تکنولوژیکی و غیره.
عملیات تجاری یک سازمان با قوانین و سیاستهایی که دولت تصمیم می گیرد کنترل می شود. علاوه بر این ، محیط فن آوری بیش از هر عامل کلان محیط دیگر بر محیط کسب و کار تأثیر می گذارد. یک کسب و کار موظف است روز به روز فناوری خود را که برای انجام فعالیتهای تجاری استفاده می کند ، به روز کند تا در رقابت پیش برود.
محیط فن آوری دارای مزایا و معایبی برای یک سازمان است زیرا یک سازمان همواره برای رقابت با رقبای خود باید به فکر نوآوری باشد. از طرف دیگر ، یک سازمان نیز هزینه دارد که به طور مرتب فناوری خود را به روز کند.
محیط بازاریابی با موفقیت تجارت اهمیت زیادی می یابد. مشاغل با هر اندازه ، چه کوچک و چه بزرگ ، ملزم به انجام کار خود در محیط بازاریابی هستند . وجود شرکت ، سود آن و ضررهای آن تا حد زیادی به محیط داخلی و همچنین محیط خارجی پیرامون آن بستگی دارد. بنابراین ضروری است که یک بازاریاب بتواند محیط بازاریابی را به طور کامل درک و مطالعه کند تا سودآوری داشته باشد و برای مدت طولانی تری در کار باشد. بگذارید درک کنیم که چرا درک و آگاهی از محیط بازاریابی برای انجام یک تجارت موفق ضروری است.
یک تجارت باید در مورد رقبای خود بیاموزد تا در رقابت باقی بماند. شرکت های مختلف با استفاده از استراتژی های مختلف برای یک فرصت منحصر به فرد در گوچه بازار می جنگند. درک عمیق تر از محیط بازاریابی به بازاریاب کمک می کند تا در مورد استراتژی های تجاری و برنامه های رقبای خود اطلاعات کسب کند. داشتن این دانش به بازاریابان کمک می کند تا سیاست رقبا را درک کنند و استراتژی های تجاری خود را بر این اساس برنامه ریزی کنند.
مشتریان بخش اساسی یک تجارت هستند. کلیه فعالیتهای تجاری یک شرکت بر ارائه خدمات به مشتریان خود متمرکز است. بنابراین ، یک شرکت اهمیت فراوانی وجود دارد تا در مورد مشتریان و ترجیحات متغیر آنها برای خدمت بهتر به آنها و داشتن رابطه طولانی اطلاعات کسب کند. محیط بازاریابی به بازاریاب کمک می کند تا مشتریان و ترجیحات آنها را درک کند. به عنوان مثال ، هنگامی که رکود اقتصادی وجود دارد و تورم در حال افزایش است. در چنین مواقعی ، مردم یا ترجیح می دهند هزینه کمتری خرج کنند یا هزینه خود را برای پس انداز کردن متوقف کنند. بنابراین مردم به دنبال کالاها و خدمات با قیمت های پایین تر هستند. در نتیجه ، یک شرکت یا باید محصولات جدیدی را با قیمت پایین تر معرفی کند یا محصولات خود را با قیمت های تخفیف به فروش برساند تا در صورت وجود رکود اقتصادی ، باز هم بتواند فروش خود را انجام دهد.
یک تجارت نیاز دارد که برای پاسخگویی به تقاضای بازار و تولید مطابق با آخرین روندهای بازار برنامه ریزی کند. یادگیری در مورد محیط داخلی و خارجی برای برنامه ریزی کارآمد ضروری است.
روندها به سرعت تغییر می کنند و روند تغییرات در مد و سایر صنایع مشابه سریع است. شرکت هایی که جزئی از چنین صنایعی هستند موظفند بررسی روند تغییر را انجام دهند. برای انجام این کار ، آنها در مورد هر جنبه ای از محیط بازاریابی یاد می گیرند تا بتوانند طرحی بخردانه برای آینده تهیه کنند.
شناخت محیط بازاریابی برای یادگیری در مورد خطرات و فرصتهای مرتبط با شرکت ضروری است. در صورت اطلاع از فرصت های مربوط به تجارت ، بازاریاب می تواند از اولین محرک بهره ببرد. علاوه بر این ، یک کسب و کار باید در مورد تهدیدات مربوط به شرکت ، از اقدامات احتیاطی برای ایمن ماندن یاد بگیرد.
دیدگاه خود را ثبت کنید