نام کتاب: گفت و گوی خاموشان
نویسنده: غلامرضا رشیدی
تعداد صفحات: 204
موضوع: عرفان و سلوک
یخشی از مقدمه:
گفتوگوی خاموشان،گفتوگوی من با من است. من اگر من را بفهمد، تو را هم میفهمد. همه را میفهمد. من خودم را بفهمم، آنگاه همه را میفهمم. من برای آنکه خودم را بفهمم، شاید مسیری برعکس را طی کردم! تلاش کردم دیگران را بفهمم تا مگر این فهم مشترک، ریشهی چیزی شود که بتوانم خود را بفهمم. فهم خود واقعاً کار آسانی نیست. علیرغم همهي توصیهها، دشوار و دشوار است.
من تلاش کردم باورهای مختلف را بدون تعصب بفهمم. برای نگارش این مطالب به سخنان و سرخطهای دیگران توجه نکردم. حقیقت اینکه نمیتوانستم اعتماد کنم؛ پس به باور شهودی خود دل بستم و از ارتفاعاتی گذشتم که از فراز آنها سرزمینهای پست و بلند جلوهای مشخص داشتند.
آنچه را كه پیرامون این موضوع میشد، میدیدم. من از زاویهي ادراک شهودی نظر ميكردم و می دیدم!
طاهره
این نوشته ها متفاوتند. چیزی در درونم میجوشد. تا مغز استخوان میسوزد. بعد اشک امان نمیدهد. گاه پاسخ سوالند و گاه گیج و گمت میکنند، دوباره که میخوانی انگار چیز دیگری میشنوی. برای من تجربه ی شگرفی بود خواندن این کتاب
Ati m
من این دلق مرقع را بخواهم سوختن روزی
که پیر میفروشانش به جامی برنمیگیرد
از آن رو هست یاران را صفاها با می لعلش
که غیر از راستی نقشی در آن جوهر نمیگیرد
فردین کرمی
باشید