فهرست مطالب
مقدمه
چند نمونه از خطای شناختی همه یا هیچ
فکر جایگزین این خطای شناختی
ویژگی افرادی که این خطای شناختی را دارند
مشکل اصلی این طرز تفکر چیست؟
راههایی برای رهایی از تفکر همه یا هیچ
خطای شناختی همه یا هیچ و اختلالات شخصیت
خطای شناختی همه یا هیچ و وسواس
آیا توقع بیش از حد با خطای شناختی همه یا هیچ رابطه دارد؟
فرزند پروری و خطای شناختی همه یا هیچ
بخشی از متن
مقدمه
خطای شناختی همه یا هیچ، به این معناست که یا همه چیز در بهترین حالت ممکن باشد و یا اصلاً ارزش و اعتباری ندارد.در نگرش این افراد یا همه چیز عالی است و یا اصلاً به درد نمی خورد. این افراد تنها در صورتی احساس رضایت می کنند که همه چیز در بهترین حالت خود باشد. با توجه به اینکه ما در دنیایی پیش بینی نشده و همینطور نسبی زندگی می کنیم، در بسیاری از مواقع، همه چیز بهترین نخواهد بود. در واقع افراد دارای خطای شناختی همه یا هیچ، فقط یکی از دو عدد صفر یا یک را می بینند. اما در واقعیت مابین عدد صفر تا یک، هزاران و یا میلیاردها عدد دیگر هم قرار دارد.
به بیانی دیگر افرادی که دارای خطای شناختی همه یا هیچ هستند، در روبرو شدن با اشخاص و یا مشائل به صورت مطلق برخورد می کنند. دنیای آنها یا سیاه است و یا سفید.
چند نمونه از خطای شناختی همه یا هیچ
اجازه دهید برای روشن تر شدن موضوع، جملات زیر را بررسی کنیم. کدامیک از این جملات برای شما آشناست؟ آیا آنها را از دوستان و یا نزدیکانتان شنیده اید؟ خودتان تا کنون جملات مشابهی از این دست را استفاده کرده اید؟
من همیشه به دنبال نمره بیست هستم.
اگر نتوانم یک اتومبیل صفر بخرم، اصلاً اتوموبیل نمی خرم.
من باید یک دانشگاه خاص قبول می شوم. اگر یک دانشگاه عالی نشد، اصلاً دانشگاه نمی روم.
من به دنبال بهترین همسر هستم. اگر بهترین نباشد، ازدواج نمی کنم.
فرزندان من باید بهترین فرزندان باشند.
همیشه نمره من باید بیست شود.
من کارهایم را باید به درستی و در بهترین حالت ممکن انجام دهم.
اگر شخصی یا وسیله ای عالی نباشد، من را راضی نمی کند.
زیاد از دیگران انتقاد می کنم چون کارهایشان را درست انجام نمی دهند.
دیگران همیشه کارها را الکی و بی دقت انجام می دهند.
اگر تاکنون یکی از جملات بالا را استفاده کرده اید و یا تصور می کنید این جملات در مورد شما صادق است، شما دچار خطای شناختی همه یا هیچ هستید. البته شکی نیست که مثال های بالا تنها تعداد محدودی از گفتارهای افراد همه یا هیچ است.
فکر جایگزین این خطای شناختی
به خود میگویم که بهندرت در زندگی، چیزی صفر یا صد است. من باید بهصورت طیفی موضوع را ببینم. باید عملکردم را واقعبینانه ارزیابی کنم و هر دو جنبه مثبت و منفی را در نظر بگیرم. به قسمتهای موفقیتآمیز عملکرد خود نیز فکر میکنم. هیچ چیز، خوب یا بد مطلق نیست. اگر صفر یا صدی فکر کنم، عزتنفس خودم را زیر سوال میبرم.
از خودم میپرسم: آیا من از خودم انتظار کامل بودن را دارم؟ هیچ انسانی کامل نیست و من حق اشتباه کردن دارم. قرار نیست به همه اهدافم برسم، من انسانم و جایز الخطا. خوب است که به اهداف ذهنم برسم، ولی اگر نرسم هم فاجعه اتفاق نیفتاده است. من بر کارها و عملکردهای موفقم تمرکز میکنم و نه شکستهایم، زیرا میدانم از این طریق، عملکرد من بهبود پیدا میکند.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید