فهرست مطالب
مقدمه
انسان در انتظار اندوه
نظریه کوبلر راس؛ هفت مرحله تغییر
مرحله انکار
مرحله درک تغییر
مرحله خشم و مقاومت
مرحله رها کردن
مرحله جستجو
مرحله درک معنای تغییر
مرحله درونی شدن تغییر
بخشی از متن
مقدمه
الیزابت کوبلر راس، رواندرمانگر مشهور سوییسی-آمریکایی، خیلی وقتها به سبکی حرف میزد که گویی آخرین لحظات زندگی را میگذراند: «دلم برای زندگیام تنگ میشود؛ برای همهی آنهایی که از دستشان دادهام دلتنگ خواهم شد.»
البته شرایط زندگی هم به گونهای پیش رفته بود که او، تجربهی «از دست دادن» را بیشتر و بهتر ببیند و پیش چشم داشته باشد: کوبلر راس، در چند سکتهی متوالی، سلامت خود را از دست داده و تقریباً نیمی از بدنش فلج شده بود. ویلچر و در سالهای آخر، تخت، همدم دائمی او بودند و همین باعث شده بود که او مرگ و از دست دادن را بهتر لمس کند.
اما با همهی اینها، شور و شوق او برای زندگی نیز مثال زدنی است. نویسندهی همکار او، دیوید کسلر، به خوبی توضیح میدهد که اگر خودش بالای سر او نبود و با چشمان خویش آخرین نفسهای او را نمیدید، هیچوقت نمیتوانست باور کند که کوبلر راس ساعت هشت و یازده دقیقهی غروب یک روز تابستانی، جان داده و مرده است.
از شوق زندگی او همین بس که با آن پیکر بیتحرک، حرفهایش را میگفت و دیکته میکرد و نوشتهها را میخواند و اصلاحات مد نظرش را اعلام میکرد و چنان تا لحظهی آخر کار کرد که آخرین کتابش، یعنی دربارهی اندوه و سوگواری بعد از مرگش منتشر شد.
و ...
دیدگاه خود را ثبت کنید