🏆کتاب بیگانه نوشته آلبر کامو داستان یک مرد بی تفاوت به نام مرسو را تعریف میکند که با دیدی متفاوت و منحصر به فرد به اتفاقات پیرامون خود نگاه می کند. مرسو مرتکب قتلی میشود و در سلول زندان در انتظار اعدام خویش است.
از اول تا آخر کتاب جمله ها و عباراتی وجود دارد که نشان می دهد مرسو برای هیچ چیزی کوچک ترین ارزشی قائل نیست. مثل این است که بعد از هر اتفاقی مرسو بگوید: خب که چی!!
در اعمال مرسو هیچ منطق عینی دیده نمی شود. برای مثال او بدون هیچ منطقی می خواهد با مری ازدواج کند یا یک فرد عرب را بکشد.
اتفاقات بخش اول کتاب به نظر برای مرسو عادی هستند ولی وقتی بخش دوم کتاب را می خوانید پی می برید که ذره ذره آن ها علیه مرسو در دادگاه استفاده می شود و همین به جذابیت داستان می افزاید.
ترجمه کتاب که توسط جلال آل احمد و علی اصغرخبره زاده انجام شده فوق العاده عالی است و کوچکترین ایرادی به آن وارد نیست.
امروز در اداره خیلی کار کردم. رییس مهربان شده بود. از من پرسید آیا زیاد خسته نشده ام؟ و نیز می خواست سن مادرم را بداند. برای اینکه اشتباهی نکرده باشم، گفتم: شصت سالی داشت.
گفت که من یک جورهایی عجیب و غریب هستم. شاید هم برای همین از من خوشش می آید و عاشقم شده و البته شاید یک روز به همین دلیل از من متنفر شود. دروغ گفتن فقط این نیست که حرفی بزنیم که راست نیست. دروغ گفتن، گفتن چیزی بیش از آن است که راست است و حقیقت دارد، و در مورد قلب آدمی، به زبان آوردن چیزی بیش از آن است که واقعا احساس میکند. ما همه مان هر روز این کار را میکنیم تا زندگی را ساده تر کند. لذت وا داشتن آدم ها که به حرفت گوش کنند، خیلی دوام ندارد.
دیدگاه خود را ثبت کنید