دانش جنبهی ذاتی دارد زیربنای نظریههای شناختی (دِکارت)
آدمی از راه اندیشیدن دربارهی محتوای ذهن خود کسب دانش میکند. بنابر نظر افلاطون هر یک از اشیاء جهان مادی دارای یک همتای انتزاعی «اندیشه» یا «صورت» است که علت آن شی به حساب میآید.
چگونه دربارهی اندیشهها کسب دانش میکنیم:
روح سبیط است و جسم مرکب و تجزیهپذیر و همهی ارواح قبل از قرار گرفتن در بدن همه چیز را میدانستند و دانش روح هنگام ورود به بدن با اطلاعات حسی آلوده میشود، بنابراین تمامی دانش یادآوری تجاربی است که روح مادر آسمانها کسب کرده است. پس افلاطون یک فطرتگرا است زیرا او باور داشت دانش فطری است و یک خودگرا است زیرا اعتقاد داشت که این دانش از طریق چشم ذهن و استدلال بهدست میآید.
- توماس رید:
رید مانند کانت معتقد بود که ذهن دارای نیروهای مخصوص به خود است که بر نحوه ادراک ما از جهان تاثیر زیادی دارد. بیست و هفت قوهی ذهنی را مزمن کرد که فطری بودند و بعدها به نام روانشناسی قوای ذهنی نام گرفت که روانشناسی قوای ذهنی مخلوطی از فطرتگرایی، خودگرایی و تجربهگرایی است.
- فرنری جوزف گال:
روانشناسی قوای ذهنی را چند گام پیشتر برد:
قوای ذهنی در مکانهای خاصی در مغز قرار دارند.
قوای ذهنی در همهی افراد به یک نسبت وجود ندارند.
اگر یکی از قوا به اندازهی کافی رشد کند در قسمت جمجمه برآمدگی بهوجود میآید
لینک بازاریابی این فایل که مخصوص نام کاربری شما ایجاد شده است را کپی و در شبکه های
اجتماعی یا سایت و وبلاگ خود منتشر کنید و از 10 تا 15 درصد پورسانت بازاریابی فروش این
فایل بهره مند شوید.
دیدگاه خود را ثبت کنید