کتیبه ها از جمله مهمترین اسناد تاریخی هستند که در بررسیهای تاریخی بخصوص تاریخ باستان از اهمیت ویژه ای برخوردارند. زیرا با مطالعه آنها نه تنها می توان بلاواسطه و مستقیم به بسیاری از نکات برجسته و زوایای تاریک تاریخ پی برد, بلکه می توان بسیاری از شبهات و غرض ورزی های موجود در تاریخ را اصلاح و یا برطرف نمود.
در پژوهش های تاریخی با استفاده از کتیبه ها می توان به موضوعات مختلف تاریخ از قبیل: سیاسی, نظامی, اجتماعی, فرهنگی, دینی و ... پرداخت و نیز علل تغییر و تحول تدریجی آنها را در ادوار مختلف تاریخی مورد بررسی قرار داد.
در این میان از جمله مهمترین موضوعاتی که در کتیبه های هخامنشی می تواند مورد بررسی واقع شود از یک سوی مفاهیم دینی از قبیل, یکتاپرستی و تساهل دینی نسبت به عقاید ملل تابعه امپراطوری هخامنشی و از دیگر سوی نیز ارزشهای اخلاقی از قبیل, راستگویی, پرهیز از دروغ, حق شناسی و آزادمنشی هستند که علاوه بر آنکه بیانگر سیاست دینی مسالمت آمیز پادشاهان هخامنشی هستند, مشروعیت مقام پادشاهی شاهنشاهان هخامنشی را نیز بدنبال داشته اند.
بی شک بیشترین حجم کتیبه های دوره هخامنشی مربوط به عصر داریوش اول (486 –521 ق م) بوده که از آن میان کتیبه بیستون از جایگاه خاصی در پژوهش های تاریخی برخوردار است.
با بررسی این کتیبه علاوه بر آنکه می توان به نکات برجسته تاریخی این دوره دست یافت, تا حد زیادی نیز می توان به سیاست دینی هخامنشیان پی برد. در این مقاله سعی شده است که با بررسی کتیبه های هخامنشی به چگونگی بروز سیاست های دینی و نیز کسب مشروعیت دینی پادشاهان هخامنشیان پرداخته شود.
بعضى از محققین و دانشمندان، با تعمّق در آداب و رسوم و رفتار و اخلاق عموم مردم در دوره هخامنشى و همچنین با مقایسه روشهاى تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش در این دوره، با تعالیم زرتشتى به تشابهات و همسانىهایى دست یافته و همین تشابهات را دلیل بر زرتشتى بودن هخامنشیان عنوان کردهاند.از جمله على سامى در کتاب تمدن هخامنشى در فصل آموزش و پرورش چنین مىنویسد:
«...نونهالان و نوجوانان را از روزهاى نخست زندگى یعنى از سن کودکى به کارهایى که در آتیه خود و جامعهشان لازم و ضرورى و نافع بوده است، عادت مىدادهاند.هدفهاى تربیتى روشن، و جوانانى که به این روش تربیت مىگردیدند، مردانى پر کار، بردبار، با نشاط، سالم، آزاده و میانهرو بار مىآمدند.در این تربیت، دو عامل مؤثر بوده است:
یکى وضع طبیعى و موقعیت خاص فلات ایران که چون کوهستانى و در بعضى نقاط داراى اراضى خشک و بىآب و علف بوده است، ساکنین آنجا ناچار بودند براى رفع این مشکلات و تأمین زندگى و تهیه وسایل روزمرّه بکوشند.از لحاظ وضع جغرافیایى نیز چون ایران سر راه قبایل مختلفه آسیاى مرکزى و هند و آسیاى صغیر قرار گرفت، براى حفظ خود در برابر تهاجمات ایجاب مىنموده است که پیوسته نیرومند و حاضر و آماده کارزار و دفاع باشند.
عامل مؤثر و مهم دیگر، اعتقاد به قوانین و فرامین زرتشت بوده است.زیرا در این دین، رفاه دنیوى و سعادت اخروى به دست خود مشخص بوده است و با کار و کوشش و خردمندى و غلبه بر اهریمن نفس، مىتوانسته است آسایش دو گیتى خود را فراهم سازد.معارف پرورى، یکى از اعمال حسنه و مطابق با اراده اهورا مزدا شمرده مىشد و دانایان موظّف بودهاند که دیگران را از علم و تربیت بهرهمند سازند.از خرده اوستا هست که:
اى اهور مزدا به من فرزندى عطا فرما که با تربیت و دانا بوده و در هیأت اجتماع داخل شده، به وظیفه خود رفتار نماید...فرزند رشید و محترمى که حاجت دیگران را برآورد.فرزندى که بتواند در ترقى و سعادت خانواده و شهر و کشور خود بکوشد.»
اگر چه سامى با آوردن یک سلسله شواهدى از خرده اوستا، سعى در اثبات ادّعاى خویش دارد، ولى باید این نکته را در نظر گرفت که یک عده از دانشمندان، تشابه و نزدیکى این اعتقادات و آداب و رسوم مردم دوره هخامنشى را با آیین قدیم بیشتر قبول دارند تا با دین زرتشتى.بعدا در این مورد سخن خواهیم گفت که آیا این آداب و رسوم برگرفته از دین زرتشتى بود یا نشأت گرفته از آیین قدیم ایرانیان؟
عدّهاى دیگر از نظریهپردازان، همینکه نام اهورامزدا را در کتیبههاى شاهان هخامنشى مشاهده مىکنند، حکم به زرتشتىگرى آنها مىدهند.در حالى که پر واضح است که اهورا مزدا قبل از ظهور زرتشت نامى آشنا براى ایرانیان بوده است.چرا که در آیین قدیم، اهورا مزدا به عنوان خداى خیر مورد پرستش قرار مىگرفت و تنها کارى که زرتشت در ارتباط با اهورا مزدا انجام داد ترفیع مقام و درجه او نسبت به خدایان دیگر بود. به گفته داریوش شایگان:
«صعود اهورا مزدا از این جهت بوده است که وى وارث صفات فرمانروایى خدایان پیش از زرتشت است.کوشش مصلحان دینى مصروف این شده که از طرفى به دین مغ کهن صفات اخلاقى ارزانى دارند و از سوى دیگر او را جدا از همه، بر فراز سایر موجودات الهى جاى دهند.»
پس وجود نام اهورا مزدا در کتیبههاى هخامنشى، نمىتواند دلیلى بر زرتشتىگرى آنها باشد، چرا که ستایش این خدا هم از مذهب مزدیسنا در مفهوم اصطلاحى آن و هم از نوآیینى و دینآورى زرتشت باستانىتر است.
دیدگاه خود را ثبت کنید