«سروکله زدن با پول از جنبههای متفاوتی مشکل است. اولین مشکل، بحث ریاضی است که بعضی را حسابی میترساند. بعد از آن عناوین خاص حوزهٔ پولی است که به نظر میرسد جهان مالی صرفاً برای گیج کردن ما درستشان کرده. و نهایتاً تلههای احساسی هم هستند که ممکن است نگذارند دربارهٔ پول صحبت کنیم یا زمانی که موضوعی را متوجه نمیشویم از دیگران بپرسیم. ما با پول احساس قدرت میکنیم؛ پول نداشتن ضعیفمان میکند. رابطهٔ احساسی ما با پول گاهی تحتتأثیر ترس است و گاهی تحتتأثیر حرص، غرور، عذابوجدان یا شرم؛ احساسات قدرتمندی که خودشان را در نحوهٔ خرج کردن، پسانداز و خطر کردن ما نشان میدهند و ما احتمالاً اصلاً متوجهشان هم نمیشویم.»
«مرز کشیدن بین پول و احساسات در حرف ساده است. در بخشهای بعد به صحبتهای ویکی رینال، رواندرمانگر، میرسیم که در کمک به مردم برای حل مشکلات مسائل مالی تخصص دارد. مشکل اکثر این افراد اصلاً با خود پول نیست؛ مشکلشان با معنای پول در زندگی است. هر نظری که دربارهٔ ارتباطتان با موضوع پول داشته باشید، چه بگویید ارتباطتان «خوب» است یا «بد» یا «معمولی»، هر جوابی معنایی بخصوص دارد. در وهلهٔ اول ممکن است ما دچار ولخرجی، بیتوجهی به امور مالی یا وسواس شویم یا بیهوا کاری کنیم که باعث ایجاد خطرهای بزرگ شویم؛ اما ویکی معتقد است آنچه باعث میشود چنین باشیم «امیال یا ترسهایمان دربارهٔ مسائل امنیتی، قدرت، اعتمادبهنفس، مردانگی، زنانگی، کنترل یا عشق هستند».
دیدگاه خود را ثبت کنید