قاعدهٔ دهبرابر چیست و چگونه میتواند به شما کمک کند؟
قاعدهٔ دهبرابر آرزوی دیرینهٔ همهٔ کسانی است که دنبال موفقیت هستند. بیگمان اگر عامل خیلی مهمی در کار باشد، همین است! قاعدهٔ دهبرابر فکر و عملتان را بهگونهای تنظیم میکند که صددرصد به موفقیت برسید و تضمین میکند این عملکرد را در کل زندگی و کارتان حفظ کنید. قاعدهٔ دهبرابر حتی ترسها را از بین میبرد، خودباوری و شهامتتان را بیشتر میکند، اهمالکاریها و تزلزلها را کنار میزند، احساس هدفمندبودن به شما میبخشد و زندگی و رؤیاها و هدفهایتان را احیا میکند.
قاعدهٔ دهبرابر یگانه اصلی است که همهٔ افراد موفق در شکوفاترین حوزههای زندگیشان به کار میبندند. این کتاب نشان میدهد چگونه (با هر رؤیا و در هر وضعیت اقتصادی) میتوانید به هر تعریفی که از موفقیت دارید، دست پیدا کنید. نخست باید فکرهایتان را با سطوح دهبرابری و اعمالتان را با مقادیر دهبرابری هماهنگ کنید. این کتاب نشان میدهد که افکار و اعمالِ دهبرابری چگونه زندگی را سادهتر و سرگرمکنندهتر و وقتتان را آزادتر میکند. قاعدهٔ دهبرابر همان عاملی است که همهٔ افراد موفق از آن آگاهاند و با استفاده از آن زندگی مطلوبشان را خلق میکنند.
قاعدهٔ دهبرابر نشان میدهد چگونه اهداف مناسبی تعیین کنید، برآورد دقیقی از میزان تلاش لازم داشته باشید، دید درستی به نحوهٔ انجام پروژههایتان بیابید و سپس تعیین کنید چه اقداماتی باید انجام دهید. میبینید که چرا رعایت اصول قاعدهٔ دهبرابر موفقیتتان را تضمین میکند و در نهایت، به یگانه عاملی پی میبرید که نمیگذارد بیشتر افراد هرگز موفق شوند. برای نخستین بار متوجه میشوید چه اشتباهی در تعیین اهداف، یکتنه احتمال تحقق آنها را از بین میبرد. همچنین یاد میگیرید چگونه میزان دقیق تلاش لازم برای دستیابی به هر هدفی با هر اندازهای را محاسبه کنید.
قاعدهٔ دهبرابر نوعی قانون است، نه نوعی آموزش، موهبت، استعداد یا خوشاقبالی. به ویژگی شخصیتیِ خاصی نیاز ندارد و هرکس بخواهد، میتواند از آن استفاده کند. قاعدهٔ دهبرابر هیچ هزینهای برایتان ندارد و شما را به هرآنچه تابهحال خواستهاید، میرساند. افراد و سازمانها باید برای هدفگذاری و دستیابی به اهدافشان از این روش استفاده کنند. این کتاب نشان میدهد چگونه قاعدهٔ دهبرابر را به راهورسم زندگی و تنها روش مدیریت پروژههایتان تبدیل کنید. قاعدهٔ دهبرابر کاری میکند که در میان همتایانتان و در صنفی که در آن مشغولبهکارید، بدرخشید، دیگران کارهایتان و تعهدی را که به موفقیت دارید، ابرانسانی و خارقالعاده بدانند و شما نهتنها از لحاظ پیشرفت حرفهای، بلکه از این نظر که به تمام معنا زندگی میکنید، الگویشان باشید.
صرفنظر از استعداد، تحصیلات، موقعیت مالی، مهارتهای سازمانی، مدیریت زمان، صنفی که در آن مشغولبهکار هستید یا میزان خوششانسیتان، قاعدهٔ دهبرابر موفقیتتان را تضمین میکند. اگر از این کتاب بهگونهای استفاده کنید که گویی زندگی و رؤیاهایتان به آن وابسته است، یاد میگیرید چگونه عملکردتان را به سطح جدید و بهتری برسانید که حتی تصورش را نمیکردهاید!
گرنت کاردون از نویسندگان کتابهای پرفروش نیویورکتایمز و متخصص آموزش فروش است که در سطح جهانی شناختهشده است. بهمدت ۲۵ سال است که کاردون با شرکتهای سراسر جهان کار میکند و روشها و برنامههایی را در زمینهٔ فروش تهیه و ارائه میکند تا فرایندهای فروش را بهبود بخشد و درآمد فروش را افزایش دهد. او در تمام شهرهای مهم آمریکا، کانادا، برزیل، جزایر دریای کارائیب، اتریش، انگلستان و استرالیا سخنرانی کرده است و در ایرلند، روسیه، تایوان و در جایی بهدوری قزاقستان هم از روشهایش استفاده میکنند. کاردون خارج از صحنهٔ نمایش، یعنی در دنیای واقعی کسبوکار هم خود را اثبات کرده است. او مالک سه شرکت موفق است که همه از ایدهای شروع شده و بدون پول و فقط با سختکوشی شکل گرفته است و علاوه بر فعالیتهایش در زمینهٔ کارآفرینی، بهشدت به فعالیتهای بشردوستانه مشغول است.
«بیشتر افراد، صرفنظر از فرهنگ، نژاد، مذهب، پیشزمینهٔ اقتصادی یا گروه اجتماعیشان، با این نکته موافقاند که موفقیت برای رفاه شخص و کانون خانواده و گروه و صددرصد بقای همهٔ اینها در آینده لازم است. موفقیت بههمراه خود اعتمادبهنفس، امنیت، احساس راحتی و توانایی تأثیرگذاری در سطوح بالاتر را به ارمغان میآورد و به دیگران هم نشان میدهد چهچیزهایی شدنی است. به این ترتیب امید میبخشد و هدایتشان میکند. بدون موفقیت از بقا و پیشرفت بازمیمانید. گروهتان، شرکتتان، هدفها و رؤیاهایتان و حتی کل تمدن در نبود آن، از بقا و پیشرفت بازمیماند.
موفقیت را نوعی گسترشیافتن در نظر بگیرید. هر موجودی، چه شرکت باشد و چه رؤیا یا حتی کل یک نژاد، بدون ادامهٔ رشد از بین میرود. تاریخ پر از نمونههایی است که نشان میدهد وقتی گسترش ادامه نمییابد، فاجعه درست میشود. میتوانیم به وایکینگها، یونان و روم باستان، روسیهٔ کمونیست و فهرست بیپایانی از شرکتها و محصولات اشاره کنیم. افراد و مکانها و اشیا برای جاودانشدن به موفقیت نیاز دارند.
هرگز نباید در ذهن خود یا در مکالمهای، موفقیت را در سطح چیزی بیاهمیت پایین بیاورید. برعکس، موفقیت حیاتی است. هرکسی که موفقیت در آینده را کماهمیت جلوه میدهد، از شانس موفقیت خود دست کشیده و زندگیاش را وقف این کرده است که دیگران را هم به انجام این کار قانع کند. افراد و گروهها باید فعالانه اهداف و مقاصدشان را محقق کنند تا پابرجا بمانند. در غیر این صورت، یا نابود میشوند یا تحلیل میروند و به بخشی از چیز دیگری تبدیل میشوند. شرکتها و صنایعی که میخواهند جایگاهشان را حفظ کنند، باید محصولاتشان را با موفقیت بسازند، با موفقیت به بازار عرضه کنند و این چرخه را بارها و بارها تکرار کنند.
دربارهٔ کماهمیتبودن موفقیت، اظهارنظرهای «بامزهٔ» بسیاری وجود دارد و این جملهٔ «موفقیت سفر است، نه مقصد» هم یکی از آنهاست. در وضعیت رکود شدید اقتصادی، همه خیلی زود متوجه میشوند با این جملات قصار بیارزش و بامزه نمیتوانند نان بخورند یا از پس قسطهای خانه برآیند. رویدادهای اقتصادیِ چند سال گذشته باید روشن کرده باشد که همهٔ ما چقدر اهمیت موفقیت را دستکم گرفتهایم و در حقیقت چقدر موفقیت برای بقایمان لازم است. فقط بازیکردن کافی نیست. باید یاد بگیرید در این بازی برنده شوید. برندهشدن مکرر در هر کاری که به آن میپردازید، تضمین میکند میتوانید آن را گسترش دهید. موفقیت ضامن بقای شما و ایدههایتان است.
موفقیت بهاندازهٔ درک شخص از خودش مهم است. اعتمادبهنفس و قوهٔ تخیل و احساس امنیت را افزایش میدهد و بر اهمیت مشارکت تأکید میکند. افرادی که نمیتوانند معاش خانواده و آیندهشان را تأمین کنند، خود و خانوادهشان را به خطر میاندازند. افرادی که موفق نیستند، نمیتوانند کالا و خدمات بخرند. این موضوع به کندشدن سرعت اقتصاد و کاهش مالیاتها منجر میشود که بر بودجهٔ مدرسهها و بیمارستانها و خدمات عمومی تأثیر منفی میگذارد. در این مواقع، برخی میگویند: «ولی موفقیت همهچیز نیست.» البته که موفقیت همهچیز نیست؛ ولی هیچوقت متوجه نشدهام منظورشان از این جمله چیست. وقتی کسی در همایشهایم این حرف را میزند، اغلب چیزی شبیه به این را میپرسم: «تلاش میکنی اهمیت چیزی رو که نتونستی به دست بیاری، کم کنی؟»
واقعبین باشید. هر هدفی که داشته باشید، موفقیت برای رسیدن به آن صددرصد لازم است. هرگاه از اهمیتدادن دست بکشید، از پیروزی دست کشیدهاید. اگر برای مدتی طولانی از پیروزی دست بکشید، بهطور کلی تسلیم میشوید! آیا به نفع بچههاست که شاهد باخت یا تسلیم مادران و پدرانشان باشند؟ آیا وقتی نتوانید هنرتان را بفروشید یا فلان کتاب فوقالعاده را چاپ کنید یا آن ایدهٔ عالی را که همهچیز را بهتر میکند، منتشر کنید، کسی سود میبرد؟ شکستتان به سود هیچکس نیست. اگر بتوانید وضعیت را تغییر دهید و به هدفها و رؤیاهایی که برای خود تعیین کردهاید برسید، آنوقت کار ارزشمندی انجام دادهاید.»
دیدگاه خود را ثبت کنید