نویسنده:باران وثوقی
تعداد صفحه 377
خلاصه داستان : نسيم دختري شاد و سرحاله و در عين حال بسيار درسخون. تو دانشگاه تهران واسه رشته معماري قبول مي شه. با وجود مخالفت هاي مادر و پدرش براي رفتن به دانشگاه اونا رو راضي مي کنه. اما وقتي به تهران به خونه ي يکي از رفقاي قديمي پدرش ميره مسير زندگيش عوض مي شه. باعث مي شه اين دختر شاد عاشق بشه ولي به هر نحوي که بتونه سعي در جنگ با احساسش داره و بهراد شايسته هم متقابلاً اين احساس عميق رو نسبت به نسيم داره ولي يه مشکلي اين وسط مقابل بهراد هست که...
دیدگاه خود را ثبت کنید