رمان:#کنیزک_زشت_من
نویسنده: #سمیرا
ژانر: #عاشقانه #کلکلی
خلاصه: اتفاقات این داستان بخش بندی شده هر چی جلوتر بریم واضح تر میشه برای همین نمیشه زیاد در موردش توضیح داد چون داستان لو میره… این داستان در مورد دختری از قشر بسیار ضعیفه که به طریقی به کامپیوتر دسترسی پیدا میکنه و از طریق چت با رسا اشنا میشه و این وسط اتفاقاتی میفته که زندگیشو کلا عوض میکنه و تحت شعاع قرار میده و با عث میشه بزرگترین راز زندگشو بعد از ۲۲ سال بفهمه...
قسمتی از رمان:
چت فقط طریقه اشنایی لیلی با رساست اتفاقات بعدشه که مسیر داستانو مشخص میکنه
این داستان تا یه جاهاییش تقریبا واقعیه ولی از یه جایی به بعد خودم تغییر دادم و کلا تخیل خودمه
پایانش خوشه البته هنوز تمومش نکردم ولی پایان شیرین داره
در ضمن اسامی توی چت همه غیر واقعین و هر گونه تشابهی کاملا اتفاقیه
اگر کسی در مورد چت سوالی داره بگه تا توضیح بدم البته فکر نمیکنم کسی ندونه چت چطوریه…
ژانر داستان : عاشقانه و بعضی جاها کل کل هم دارهاسامی شخصیت ها : لیلی ، رسا ، پیمان ، پری ، مهران ، مرجان ، هادی ، مریم خانم ، ناهید و ………….
کله امو خاروندم و ادای فکر کردن دراوردم خب بچه راست میگفت دیگه
که گلی دختر یکی دیگه از همسایه هامون اومد جلو و گفت : مریم جون ،
خاله لیلی فقط قد کشیده وگرنه هنوز بچه است عقلش هم قد توئه تو هم قد میکشی خیالت تخت
مریمو گذاشتم زمین و دوباره تو حیاط مشغول بازی با توپ قرمز رنگش شد
دیدگاه خود را ثبت کنید