هاله ماه (جلد دوم هدیه خداوند)
به قلم: mahsaaa
ژانر: #عاشقانه #پلیسی #اجتماعی
تعداد صفحات: ۱۱۳
خلاصه: دختری شر و شیطون به نام آیلین که توی دانشگاهشون به زرنگ مغرور معروفه .... موقع کودکیش پنج سال در آمریکا با خانواده اش زندگی میکرده و بعد از اونجا میان ایران .... و آیلین خانم ما تو بهترین دانشگاه مشغول به درس خوندن هست .... دوست داره وکیل بشه .... پایان خوش
هاله ماه (جلد دوم هدیه خداوند)
زندگی هیچ وقت به کامم نبود! وقتی به دنیا اومدم مامانم سر زایمان مرد… یک روز صبح از خواب بیدار شدم و دیدم صاحب نامادری شدم ! نامادری که یک پسر داشت ، پسری که چند سال از من بزرگتر بود! زندگی ما از اون روز بهم گره خورد ! اتفاقاتی افتاد و رازهایی فاش شد که منجر به انتقامی شد که قربانیش فقط من بودم ، آیلا!
انگار رهایی شده بود غیر ممکن ترین کار دنیا! رهایی از این کابوس دردناک شبانه. دست و پا زدن، تلاش کردن و ناله کردن بی فایده بود. این کابوس با تکرارش در حافظه ام مانده بود و خط به خط هک شده بود روی تک تک سلول های بدنم و تمامشان فشار می آوردند به مغزی که کاری از دستش بر نمی آمد!
تمام افکارم درد می کرد. زجه میزدم و با تمام وجود تلاش میکردم که صدایم را به کسی برسانم تا نجاتم دهد از غرق شدن در این کابوس اما بی فایده بود، کسی نمی شنید. بالاخره جیغ خفه ام کار خودش را کرد، در میان این تنهایی خفقان آور
نجاتم داد از شر آن کابوس شبانه ام. همه چیز گنگ به نظر می آمد! با چشمانی که از حدقه در آمده بود به سقف خیره بودم و در افکارم مثل همیشه غوغا بود! فکر آن کابوس لعنتی تیغی شده بود روی مغزم و بد درد می داد به خواب های آرامم که دیگر جایی در دنیایم نداشتند.
فقط این کابوس در رویاهایم نبود که، کل دنیای من شده بود کابوس! تمام زندگی ام، همه چیزم، در یک کلمه خلاصه می شد : «کابوس!» سوز سردی سر تا سر وجودم را احاطه کرده بود با این وجود حرکت قطره های داغ عرق را روی بدنم حس می کردم و خسته بودم از این همه تضاد در احساساتم.
دیدگاه خود را ثبت کنید