نویسنده: badri
ژانر: #جنایی، #پلیسی، #عاشقانه، #طنز
تعداد صفحه 1018
خلاصه:
کارن، پسری که نمیتواند با گذشتهی مبهم و دردناکش کنار بیاید. هومن که با شیطنتهایش همه را بیچاره کرده است؛ اما هیچکس از درد پنهانشده در قلبش خبر ندارد و فرزین کسی که وجود دختری همسنوسال خودش بهعنوان زنبابا برایش غیرقابلتحمل است، سه پلیس جواناند که بعد از مأمویتی مجبور به بازگشت با هواپیما میشوند؛ اما در فرودگاه چمدان کارن با شخص دیگری جابهجا شده و این آغاز آشنایی آنها با شیوا و بهوجودآمدن مشکل بزرگی برای آنهاست. هیچکدام حاضر به شکستن غرور خود برای میانبرزدن و خلاصی از این مشکل نیستند و در این میان، رفتوآمدهای شیوا و کارن با یکدیگر سبب علاقهمندشدن آن دو به یک دیگر میشود، غافل از اینکه این آشنایی و علاقه چه دردسرهایی برای آنها به دنبال خواهد داشت!
دیدگاه خود را ثبت کنید