یک شب آرامش
به قلم :gord Afarid
تعداد صفحه 378
خلاصه رمان:
کلید انداختم توی قفل در و آروم بازش کردم.نایی برای سرکشی نداشتم. به محض باز شدن در باربد رو دیدم که از روی مبل روبروی در بلند شد و به سمتم هجوم آورد.ترسیدم.یه قدم به عقب برداشتم،یه لحظه از دیدن صورت گر گرفته و قرمزش دلم ریخت. با خشونت دستمو گرفت و کشیدم تو و در و محکم به هم کوبید…… * این یه داستان واقعی است
دیدگاه خود را ثبت کنید