خلاصه:
دانلود رمان زمرد و خاکستر قصه درباره زندگی دختری به اسم سوگله.سوگل توی شب تولد هیجده سالگیش با دوست برادرش سامان ؛یعنی فرهاد که تا حالا اون رو ندیده ، اشنا می شه ودر همین زمان دوست دیگه برادرش که توی امریکا زنگی می کرده داره برای مسافرت میاد ایران .سامان هم اون رو به تولد سوگل دعوت می کنه. بعداز اون شب سوگل با ونداد کلکل زیادی داره ودر همین موقع فرهاد از هر فرصتی استفاده می کنه که سوگل رو دلباخته خودش کنه. از اونجایی که سوگل توی سیزده سالگی پدر ومادرش رو از دست داده و خیلی تنهاست ، زود گول حرفهای به ظاهر عاشقانه فرهاد رو می خوره.تا اینکه …
.
مقدمه :
ودر ان زمان که در تیرگی ها ، یاس ونامیدی به سر می بردم ، جز تنهایی ، تهدید ، ترس و تهمت همدمی نداشتم
.از زمینی ها وعشق های ناپاک انان به ستوه امده و معشوق اسمانی ؛ یعنی خدای خویش را یافتم.قلبم را
اکنده از مهرش و خودم و افسار زندگانی ام را به او سپردم . تو بی اجازه وسرزده وارد قلبم شدی.به من
اموختی که همه عشق های زمین ناپاک وهمه انسانهایش گرگ نیستند.با خاکستر سرد چشمانت
چنان زمرد چشمانم را به اتش کشیدی که گرمای عشقت همه وجودم را پر کرد.
ودر ان زمان که من بابت اتفاق تلخ زندگی ام ، تمام شیطنت ها وخنده های جوانی ام سوخت
ودر چشمانم تلی از خاکستر شد، همان زمان که در قعر چاه کفر وبی ایمانی به سر می بردم ،
همچون فرشته ای اسمانی به فریادم رسیدی وبه من انگیزه زندگی دادی.زمرد چشمانت چنان
مرا به خود جذب کرد که ندانستم چه زمانی اتش زیر خاکستر چشمانم شعله ور گشت و
همه وجودم را سوزاند.نبض زنگی من بسته به چشمان توست.
وحال من و تو با تلی از خاکستر وجفتی از زمرد در چشمانمان ، زمرد وخاکستر راساختیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید