نویسنده : #خدیجه_سیفی
تعداد صفحه 123
خلاصۀ رمان : غزاله و خانواده اش که همه زندگی شان را در زلزله از دست داده اند به تهران میایند و به شرط کار در منزل یک خانواده بسیار ثروتمند در خانه محقری در انتهای باغ محل زندگی آنها ساکن می شوند خانواده ای مغرور و خودخواه که از هرفرصتی برای تحقیر آنها استفاده می کنند و در این بین تنها ساسان پسر خانواده رفتاری شایسته و محترمانه با آنها دارد غزاله که تمام هدف زندگیش درس خواندن و تلاش برای نجات خانواده از این وضعیت است کم کم گرمای عشق ساسان را در قلبش احساس می کند اما ...
ژانر : #عاشقانه
دیدگاه خود را ثبت کنید