باید بیگمان بود که سرچشمه درماندگی و بدبختی شرقیان باورهای بیهوده و گمراهیهای بسیاریست که بنامهای گوناگون در شرق رواج یافته و در دلها و در کتابها آگنده شده است، و باید دست بهم داد و بکندن بنیاد آن بد آموزیها و گمراهیها کوشید.
نیز باید بیگمان بود که یکی از کتابهای سراپا زیان دیوان حافظ» است که چند رشته بد آموزیهای زهر آلود – از خراباتیگری، جریگری، صوفیگری و مانند اینها در بر میدارد.
این دیوان، با آن شعرهای شیوایش، و با آن بدآموزیهای فریبنده اش، خونها را از جوش میاندازد، سهشها را بیکاره میگرداند، نومیدی و بی پروایی بزندگانی و خوشگذرانی و بیدردی را میپروراند، یک کلمه باید گفت: غیرت و آزرم را میکشد».
اینست تا میتوان باید بنابودی این دیوان کوشید، و ما از خوانندگان این دفتر خواهش میکنیم که این داوریها را که درباره حافظ رفته و ایرادهایی که بگفته های او گرفته شده هوشیارانه بخوانند و نیک بیندیشند و با فهم و خرد خود داوری کنند که اگر راست یافتند و ایرادی پیدا نکردند، در این کوششها که ما برای برانداختن اینگونه کتابها میکنیم همدستی نشاندهند، این کتاب را خود خوانده بدیگران نیز دهند.
چنانکه بارها گفته ایم امروز بهترین نیکوکاری همین کوششهاست که ما آغاز کرده ایم……
دیدگاه خود را ثبت کنید