⛔️رمان #رخساره
رخساره
⛔️نویسنده : #هانی_زند
⛔️ژانر : #عاشقانه
⛔️خلاصه:
نگاهش را با لبخند از جایگاه عروس و داماد گرفت و دکمهٔ کت خوشدوخت و اسپرتش را بست.
با دقت اطراف را از نظر گذراند.
همهچیز مرتب بود. بهقاعده و طبق اصول.
بیخود نبود تکتک تاریخهای چندماه آیندهاش هم برای مراسم عروسی رزرو شده بود.
حالا تالار پذیراییاش حسابی اسم و رسم در کرده بود.
تذکری به یکی از پیشخدمتها داد و جلوتر رفت.
امشب مراسم خاصی بود. برای عروسی خواهر دوست قدیمیاش حسابی سنگ تمام گذاشته بود. همه چیز باید به نحو احسن انجام می شد .
دیدگاه خود را ثبت کنید