خلاصه رمان:
باران دختری ۱۸ ساله که بدون اطلاع از نقشه قبلی وارد یک مهمانی میشود و آنجا فردین مزاحمت ایجاد میکند. بعد یک ماه باران متوجه بارداریاش میشود. همه خانوادهاش او را طرد میکنند ولی آیهان برادر بزرگ فردین، مسئولیت باران را تا برگشتن فردین از ماموریت کاری خارج از کشور قبول میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید