خلاصه رمان: شمیم دختر تنهایی که صیغه ی شهریار میشه… شهریارِ شیطانی که بعد مرگ زنده ها رو راحت نمیذاره و آتیشه کینه ای به پا میکنه که دودش فقط چشمهای شمیم رو می سوزونه… این وسط عشقی که جوونه می زنه و طعمه خونی که اسمش شکنجه س! تقاص پس دادنه شمیم و دلدادگی پرهام… نفرتِ زانیار… عشقِ شیما! … پیچ و تاب زندگی های مختلفی که به هم گره می خوره… انتهای این تاریکی مبهمه
دیدگاه خود را ثبت کنید