خلاصه رمان : جذاب ترین بازیکن فوتبال کالج ایالت از من خواست نامزد جعلیش باشم. (کلی جانسن) با آن هیبت خود شیطان است، در طول فصل روزی نیست که سرخط اخبار نباشد! برای من به عنوان هماهنگ کننده روابط عمومی تیم، او یکی از راحت ترین بازیکن ها برای اداره کردن بود اما بعد از بهم زدن با عشق دبیرستانیش داغون شد! وقتی او متوجه شد که من به فرد دیگری علاقه دارم یک نقشه مسخره کشید … او به من کمک میکرد که توجه اونو جلب کنم و منم بهش کمک میکردم حسادت نامزد سابقش رو برانگیزه. ما قوانین تعیین کرده بودیم. ما کلمه امن گذاشته بودیم …
قسمتی از داستان رمان نقطه کور
با وجود اینکه حیاط جلویی خونه شلوغ پلوغ بود، حیاط پشتی یه باغچهی بکر و اروم بود. یه مکان مخفی که کسی زحمت چک کردنشو به خودش نمیداد. برای اینکه بخشی از پارتی باشه زیادی ساکت و دنج بود. من و شاون از کنار گروه کوچیکی که بینشون سیگار رد و بدل میکردن رد شدیم و در
دیدگاه خود را ثبت کنید