موضوع رمان: عاشقانه
من گلبرگم، شب زایمانم از خونه ی شوهرم فرار کردم چون می خواست تو اون وضعم بهم دست درازی کنه.
نیمه شب با ماشینی تصادف کردم که صاحبش دکتر خوش قد و بالایی بود که من رو برد خونش. طلاقم رو گرفت و
برای این که تحت حمایتش باشم من رو صیغه کرد. قرار نبود بینمون اتفاقی بیوفته ولی اون ….
دیدگاه خود را ثبت کنید