عنوان کتاب: خانه بدنام
نویسنده: نجیب محفوظ
برنده جایزه نوبل ادبیات 1988
مترجمان: دکتر حسین شمس آبادی و فرشته افضلی
تعداد صفحات کتاب: 217 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 2 مگابایت
نوع فایل: PDF (RAR)
نجیب محفوظ ۳۰ کتاب داستانی نوشت و در ۱۹۸۸ برنده نوبل ادبیات شد تا اولین عربی باشد که این جایزه را دریافت میکند. او در بیشتر داستانهایش، بحران نسل خویش، نابسامانی اوضاع و آشفتگی زمان خود را به تصویر کشیدهاست. برخی از منتقدان درونمایه آثار محفوظ و صادق هدایت را هم پایه دانستهاند. مجموعه خانه بدنام عنوان یکی دیگر از کتاب های این نویسنده است.
«میمی» یکی از دختران خانة بدنام است. این خانه محل رفت و آمد جوانان بدنام بود، و از این رو به خانة بدنام شهرت یافته است. روزی میمی با احمد دیدار کرده و به او پیشنهاد ازدواج میدهد. اما احمد از این که با دختری از خانة بدنام ازدواج کند میترسد و این پیشنهاد را رد میکند. پس از گذشت سالها از این ماجرا، زمانی که میمی به پنجاه سالگی رسیده و برای دریافت حقوق مستمری همسرش که اکنون فوت کرده به ادارة بیمه مراجعه کرده است ناگهان با احمد که اکنون ناظر کل کارمندان بیمه است روبهرو میشود. احمد با مشاهدة میمی خاطرات گذشته را در ذهن مرور میکند. خانة بدنام نام یکی از داستانهای مجموعة حاضر و از داستانهای «نجیب محفوظ» نویسندة لبنانی است. عناوین برخی دیگر از داستانهای کتاب عبارت است از: رویای نیمهشب؛ رنگینکمان؛ ترس؛ خاکستر؛ لوناپارس؛ و روز پرازدهام.
مرد گفت که اسمش « برکات » است و یک کارمند که به شهر اسیوط منتقل شده است و زن که با داخل پوست موز روی دست خود را پاک می کرد، گفت: اسمم دنیاست… مرد با خود گفت: اسم عجیب و زیباییه. ولی بدون شک مانند همه چیز در این نشست مستعار و دروغین است، و هنگامی که دوباره به رویا فرو رفت، احساس دلتنگی کرد و به آنها که در قهوه خانه مشغول بازی بودند حسادت کرد. زن داستانی از گذشته و سرنوشت حکایت کرد، مرد با خود گفت: « فقط یک داستان… اصلاً جدید نیست. » زن از آپارتمان و اسباب و اثاثیه آن از او پرسید و مرد پاسخ داد: آپارتمان را با همه اسباب و اثاثیه آن فروختم… و پس فردا کس دیگری جای مرا می گیرد…
در اتاق، تنها، رایحه موز و سستی و بی حالی باقی مانده بود و اگر همین دو لیره هم وجود نداشت، مجلس آن دو به هم می خورد. مرد در اوج اندوه و دلتنگی خود، زن را دید که بازوی خود را به طرف کیفش بر روی کاناپه دراز کرده و دو لیره از آن خارج می کند. با نگاهی پرسشگرانه به او نگریست، در این هنگام زن به طرف دیگر تختخواب رفت و این دو اسکناس را در کشوی میز توالت قرار داد، زن لبخند زنان به او نگاه کرد و مرد با چشمانی که هیچ چیز را نفهمیده بود، به او زل زد و از او پرسید: برای چی؟ زن چشمان خود را فرو بست و گفت: پولهایت به خودت برگشته… مرد از حالت بی حالی خود بیدار شد ولی باز هم متوجه چیزی نشد، زن عشوه کنان گفت: – تو می فهمی ولی خودت را به آن راه می زنی، اینه همه چیزی که هست!
نجيب محفوظ سال 1911 در قاهره ديده به جهان گشود. درسال 1935 از دانشگاه قاهره در رشته فلسفه فارغ التحصيل شد. نويسندگي را از سن 17 سالگي آغاز كرد و اولين رمان او سال 1939 منتشر شد. محفوظ صاحب جايزه نوبل ادبيات در سال 1988 اولين كسي است كه نوبل را براي زبان عربي و خاورميانه به ارمغان آورد.اما به دليل بيماري اش نتوانست در مراسم اهدا جايزه اش شركت كند. جالبه بدونيد نجيب محفوظ معروف ترين پزشك زنان و زايمان مصر بوده كه ناظر به دنيا اومدن نجيب محفوظ (نويسنده) بوده و در حقيقت اين نجيب محفوظ اسمش رو از اون نجيب محفوظ گرفته!
کتاب خانه بدنام در اصل مجموعه داستان کوتاه از داستانهای زیر است:
دیدگاه خود را ثبت کنید