همین طور با سرعت میرفتم که یه دفعه رسیدیم به چراغ قرمز منم مجبور شدم سریع بزنم رو ترمز!
این فریده ی بی جنبه هم چنان جیغ بنفشی کشید که من شخصا سکته کردم.
از شانس بد ما هم ماشین بغلمون یه هاشبک سفید بود که چهار تا پسر جوجه تیغی توش بود که همون موقع یکی از پسرها به خاطر جیغ فریده داد زد: ک….خــــر!
از این همه وقاهت چشمام گرد شد و سریع برگشتم طرفش و گفتم: چیه عوضی هوس کردی ؟
دیدگاه خود را ثبت کنید