جلد سوم: آلفای دورافتاده🐺🌙
خلاصه♥️:
وقتی تسا مککید به همراه خانوادهاش به تگزاس نقلمکان کرد، زندگی براش به طرز عجیبی دیوونهکننده شد.
تسا از یه دختر تقریبا عادی که توانایی دیدن تصاویر ذهنی رو داشت، تبدیل به یه گرگینه قدرتمند شد.
اون با خونآشامها جنگید و یه نفرینی که تقریبا شکستناپذیر بود رو از بین برد!
درضمن، یه جفت جذاب پیدا کرد تا بقیهی زندگیش رو با اون سپری کنه و... این جفت کسی نیست جز داستین لوران!
همهچیز خوب پیش میرفت تا اینکه زمان برگزاری مراسم ماه کامل فرا رسید.
قبل از اینکه تسا بتونه پیوندش رو با داستین تثبیت کنه؛ جادوگران تگزاس دروازههای سنتایلبه رو درهم شکستن و خواستار این شدن که تسا باید به گروه آلکوئلار برگرده؛ چون اون تنها وارث مسلم رهبری جادوگرهاست
دیدگاه خود را ثبت کنید