عنوان کتاب: آخرین قارون
جز برترین کتاب های ناتمام
نویسنده: اف اسکات فیتز جرالد
مترجم: علی رضا کیوانی نژاد
تعداد صفحات کتاب: 261 صفحه
زبان کتاب: فارسی
حجم فایل: 19.71 مگابایت
ادموند ویلسون کتاب آخرین قارون را بهترین رمانی میداند که درباره هالیوود نوشته شده است.
لحن طنز و نقادانه و افشای وقایع پشت پرده ویژگیهایی است که این اثر اسکات فیتز جرالد را ممتاز کرده است. داستان این کتاب حول محور روابط در هالیوود میچرخد و درباره یکی از غولهای صنعت سینما است. منتقدان معتقدند که اسکات در نگارش این اثر از زندگی اِروینگ تالبرگ، مدیر نامآشنای کمپانی مترو گلدوین مایر الهام گرفته است؛ کسی که اسکاتبین سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۳۶ برای او کار میکرد.
این کتاب آخرین رمان نویسنده است که هرگز فرصت نیافت آن را به پایان برساند. کتابی که به گفته ی منتقدان با ناتمام ماندنش به اندازه ی «اسرار ادوین درود» دیکنز و «اصل لورا»ی ناباکوف و «باغ عدن» همینگوی که مرگ به هیچ کدامشان مجال نداد تا اثرشان را به پایان برسانند، حسرتی عظیم بر دل تاریخ ادبیات جهان بر جا گذاشت.
کتاب آخرین قارون برگرفته از روزهای سخت فیتز جرالد در هالیوود است. زمانی که او در تابستان سال ۱۹۳۷ در اوج فقر و سرخوردگی برای گذراندن زندگی به پیشنهاد شغلی برای نوشتن سناریو جواب مثبت داد و دو سال و نیم از عمرش را در هالیود وقف نوشتن فیلمنامه کرد.
رمان درباره شخصیتی به اسم مونرو استار است و تمام داستان درباره فعالیتهای او در صنعت سینما است. فیتز جرالد در کتاب حاضر شخصیتی خلق کرده که دقیقا ضد شخصیت گتسبی در رمان گتسبی بزرگ است. موفق است چون زیاد کار میکند، اعتماد به نفسش کم است و عمیقاً خلاق. اینجا برخلاف رمان گتسبی بزرگ که راوی اول شخص است، رمان از زبان شخص دیگری روایت میشود.
الیا کازان در سال ۱۹۷۶ فیلمی بر مبنای کتاب آخرین قارون ساخت که در ایران با نام آخرین مقتدر هم پخش شد. این اثر حتی در وضعیت ناتمام خود، جاافتاده ترین اثر فیتزجرالد است. نیز این که او از اول با هرگونه حرفه و شغلی برخورد جدی داشته است واقعیتی است که در سایر رمان هاش هم جلوه کرده است. کتاب های قبلی فیتزجرالد پر از تازه کارها و پسران کالجی بود که در دوران سرکشی زودگذر بیست سالگی به سر می بردند.
تکاپوی اصلی آدم های این داستان ها و موقعیت های ویژه ی زندگی شان، همان گروه های بزرگی هستند که موقع آتش بازی سروصدا میکنند و بعد هم شاید در آرامش و صلح وصفا آنجا را ترک می گویند. اما گروه هایی مردمی در آخرين قارون جزئی و بی اهمیت هستند؛ مونرو استار، برخلاف دیگر قهرمانان آثار اسکات فیتزجرالد، به طرز تفکیک ناپذیری درگیر و گرفتار صنعتی شده است که خوډ نویسنده نیز در آن عرصه، دستی بر آتش دارد و با تراژدي استار، سرنوشت آن را سربسته بیان می کند. این جا صنعت سینما با دقت ویژه ای از نزدیک بررسی و مطالعه شده است.
یک هفته بعد، شاداب و سرحال مثل صبحگاهان، رفتم که او را ببینم. یا شاید هم خودم این جوری فکر می کردم؛ وقتی ویلی آمد دنبالم، لباس های سوارکاری ام را پوشیدم تا بروم و وانمود کنم از صبح زود بیرون بوده ام. گفتم «امروز صبح می خواهم خودم را بیندازم زیر چرخ های ماشین استار.» او گفت «همین ماشین چه طور است؟ این یکی از بهترین ماشین های مورت فلیشیکر است که آن را دست دوم فروخته است.»
لفظ قلم گفتم «خوابش را ببینی. در شرق (امریکا) همسر داری.» «ماجرای من و او دیگر تمام شده. تو یک برگ برنده ی مهم داری سسليا: ارزیابی ات از خودت. فکر میکنی اگر دختر پت بردی نبودی، کسی به تو نگاه می کرد؟» ما مثل قدیم ندیم ها، از این جور توهین ها ناراحت که نمی شدیم هیچ، حتا اظهار نظر یک نفر همسن و سال خودت ارزش و اهمیت چندانی هم نداشت. آنها به تو میگویند که باهوش باش، همه می خواهند به دلیل پولت با تو ازدواج کنند، یا تو به آنها چنین چیزی را می گویی. این طوری همه چیز آسان تر می شود.
واقعا؟ ما که این طور میگفتیم. رادیو را روشن کردم. ماشین با سرعت پیش می رفت و صدای لورل کنیون پخش می شد که داشت ترانه ی قلبم چون تندر میتپد را می خواند. نمی توانستم باور کنم که حق با ویلی باشد. من خصوصیات خوبی داشتم – البته غیر صورتم که زیادی گرد بود – و پوستی داشتم که همه را وسوسه می کرد لمسش کنند. پاهای خوش فرمی هم داشتم و مجبور نبودم سوتین ببندم. طبیعتی شیرین و دلچسب نداشتم، اما ویلی کی بود که بخواهد به من سرکوفت بزند؟ پرسیدم «فکر نمی کنی باهوشم که می خواهم صبح بروم؟»
کتاب آخرین قارون رمانی ناتمام، نوشتهٔ اسکات فیتز جرالد است. این رمان پس از مرگ او، در سال ۱۹۴۱ با کمک دوستش، ادموند ویلسون که نویسنده و نقاد ادبی بود، منتشر شد. به گفتهٔ پابلیشرز ویکلی، این رمان با شخصیت اصلی آن، مونرو استار که از تهیهکنندهٔ فیلم اروینگ تالبرگ الگوبرداری شده است، «بهطور کلی رمانی کلیددار محسوب میشود».
رمان آخرین قارون صعود به قدرت استار را دنبال میکند و کشمکشهای او با رقیب خود، پت بریدی که شخصیتی براساس لوئیس بی. مایر، رئیس استودیوی امجیام است، به تصویر میکشد.
دیدگاه خود را ثبت کنید