عنوان کتاب: خشکسالی
از پرفروش های نیویورک تایمز
برنده ی جایزه ی بوک بروز سال 2017
بهترین رمان جنایی سال 2017 به انتخاب آمازون
برنده ی جایزه ی ملی کتاب انگلستان 2018
برنده جایزه بری سال 2018
نویسنده: جین هارپر
مترجم: آزاده رمضانی
تعداد صفحات کتاب: 317 صفحه
زبان کتاب: فارسی
نوع فایل: PDF (ZIP)
کتاب خشکسالی با مقدمه ای کوتاه ولی به اندازه کافی ترسناک آغاز میشود. مقدمهای که در آن جین هارپر، خشکسالی استرالیا را به خوبی نشان میدهد و پس از ترسیم یک فضای گرم و خفه کننده، به صحنه جرم می پردازد و از جسدهایی مینویسد که توسط مگسها احاطه شدهاند.
در فصلهای مختلف کتاب خشکسالی، نویسنده به گذشته نیز اشاره میکند و اتفاقات بیست سال پیش را به شکل کوتاه برای خواننده روایت میکند. و این مخاطب است که باید همه این تکههای کوچک را در کنار هم قرار دهد تا به حقیقت پی ببرد. رمان حاضر با مراسم تشییع جنازه ادامه پیدا میکند اما در همان ابتدا خواننده متوجه میشود که هیچ کدام از اتفاقات عادی نیست. سبک نوشتار نویسنده نیز به شیوهای است که خواننده را کنجکاو میکند و نشانههایی کوچک در اختیار او قرار میدهد که بداند ماجرا به همین سادگی نیست.
در داستان کتاب خشکسالی، بدترین خشکسالی قرن به وقوع پیوسته و زمانی که سه نفر از اعضای یک خانواده به شکل بی رحمانه ای به قتل می رسند، کشاورزان و مزرعه داران منطقه ی «کیوارا» مجبور می شوند هر روز برای بقای خود بجنگند. آرون فالک، پازپرس پلیس فدرال، به شهر زادگاه خود بازمی گردد تا در مراسم تدفین دوست دوران کودکی اش شرکت کند اما دیدن آدم هایی که بیست سال پیش به او پشت کردند، اصلاً تجربه ی دلپذیری برای او نخواهد بود.
با افزایش تنش ها و نگرانی ها، فالک مجبور می شود بیشتر و بیشتر وارد ماجرای قتل خانواده ی هادلر شود. اما فالک و یکی از کشته شدگان این حادثه، رازی با هم داشتند؛ رازی که اکنون ممکن است برملا شود و خراشی جدید باشد بر زخمی قدیمی. کتاب خشکسالی نخستین بار در سال 2016 به چاپ رسید که به موفقیت های بزرگی از جمله پرافتخارترین رمانها و پرفروشترین کتاب های نیویورک تایمز و آمازون دست یافت.
اینطور نبود که مزرعه قبل از آن شاهد مرگی نبوده باشد، و پشهها هم البته تبعیضی قائل نمیشدند. به دید آنها فرق کمی بیان لاشه و مگس وجود داشت. خشکسالیای که در آن تابستان اتفاق افتاد حق انتخاب مگسها را از بین برده بود. به دنبال چشمهایی بودند که دیگر پلک نمیزدند و بیوقفه دنبال جراحات و زخمهای لزج بودند، در حالی که کشاورزان اهل کیوارا اسلحههایشان را رو به حیوانات اهلی لاغر مردنی گرفته بودند. نباریدن باران به معنای نبود غذا بود و نبود غذا باعث تصمیمگیریهای دشوار میشد و شهر کوچک، روز به روز، زیر آسمان سوزان آبی سو سو میزد.
ماهها گذشت و، در این وضعیت که به سال بعد هم منتقل شد، کشاورزان مثل یک دعا زیر لب به خود میگفتند: “این شهر از بین میرود.” اما هواشناسان ملبورن مخالف بودند. دلسوزانه با کت و شلوار در استودیوهایی با تهویه مطبوع تا ساعت شش بعدازظهر کار میکردند و گزارش میدادند. رسما بدترین وضعیت قرن بود. الگوی آب و هوا اسم مخصوص به خودش را داشت؛ تلفظ آن هرگز به طور کامل مشخص نشد: “النینو”. دست کم مگسهای لاشه خوشحال بودند. دستاوردهای آن روزشان عادی نبود. کوچکتر بودند و دسترسیشان به گوشت آسانتر بود. البته اهمیتی نداشت. همان بودند: چشمان براق، زخمهای مرطوب.
جین هارپر، نویسندهٔ کتاب و روزنامه نگار بریتانیایی، رماننویسیاش را با کتاب خشکسالی در سال ۲۰۱۷ شروع کرد که رمانی بینظیر و درخشش نوری است در تاریکترین گوشۀ یک شهر سوخته. این کتاب به انتخاب سایت آمازون، بهترین رمان جنایی سال ۲۰۱۷ انتخاب شده است. نویسنده معتقد است که اگرچه این رمان ماجرای تلخ و دردناکی را دنبال میکند، اما همواره در طول داستان روزنهای از امید به چشم میخورد که دلیل اصلی تلاش و فعالیت مردم در آن سرزمین خشک است.
دیدگاه خود را ثبت کنید