رمان: #فصلهای_نخوانده_عشق
نویسنده: سنا قیصری پاک
ژانر: عاشقانه
فرمت فایل: PDF
تعداد صفحات: ۳۵۱۹
راه های نرفته بسیارند
رازهای نادانسته نیز
و زندگی کتابی ست
که فصل های ناخوانده بسیار دارد.
مگو:
تا کی
تا چند ؟
کتاب را ورق بزن
گام بردار
زندگی بر چکاد عشق
روزی گل خواهد داد.
سیروان دوباره به ران پای پیام ضربه زد و با شوخی و طعنه گفت: حکایت آقا پیام حکایت اون مردای که دورشو میزنن آخر سر میرن دختر چشم و گوش بسته داهات میگیرن که خدای نکرده آفتاب و مهتاب به تنشون نخورده باشه پیام دست سیروان را از روی پایش عقب زدو با خاطر رنجیده گفت: دهنتو ببند این را آنقدر آرام گفت که خاله اش در آشپزخانه نشود. نوری که در آشپزخانه ول میخورد و مشغول آماده کردن ناهار بود گفت: خاله جان دختر چشم و گوش بسته به عیب داره…
یه حسن حسنش اینه میدونی که بد نپریده… اما عيبش اینه نمیدونی با اومدن تو شهر به این بزرگی بازم همون آدم سابق میمونه یا نه… ادامه داد البته منظورم شانا نیست. ماشاالله اونم الان دنیا دیده شده برای خودش، کلا گفتم که بدونید داهات و شهر نداره… کسی که ذاتش بد باشه آب که ببینه شنا یاد میگيره. پیام، سیروان چرند زیاد میگه خاله شما جدی نگیر.
صدای باز شدن در خانه آمد و صدای بی حالو خسته کمند
در پی آن سلام… کمند با مقنعه ای که از سرش افتاده و کوله ای که شل و ول روی شانه اش بود خسته و عرق ریز وارد سالن شد و جواب سلامش را از چند نفری که در خانه حضور داشتند گرفت. یکراست سمت آشپزخانه رفت و کوله اش را میان راه زمین انداخت…
دیدگاه خود را ثبت کنید