Pdf هفت عمق اگاهی در170صفحه تالیف مسعود رباعی
تفکر
رویا بینی
مشاهده
خاموشی
محبت
تسلیم
لااله الاهو
تمثیل چشمه
تمثیل پروانه
سه دایره متداخل بر خاک کشید. آن گاه با انگشت اشاره سه ضربه بر آن زد. اولی در مرکز دایره، دومی بین مرکز و محیط، و سومی بر محیط.
ما دگر در بیابان نبودیم. حجاب کنار رفته بود. اکنون چشمهای بود و سرزمینی سبز. و دریافتم که من و او تنها نیستیم. او شاگرد دیگری داشت از جنس دیگر. کوتاه بود و «پیشانی بلند». شباهتی با من نداشت اما نزدیک بود و غریبه نمینمود. حال میفهمم در آن زمانها که استاد سخن میگفت ولی به من نگاه نمیکرد، چه کسی را مینگریست و رو به سوی که تأکید داشت!
ما بر دامنۀ کم شیب کوهی، کنار چشمه، مشرف به سرزمین سبز نشستهایم. بیابان قبلی به کلی محو شده است و حرارت آفتاب دیگر آزار نمیرساند. اینجا جایی دگر است در دل جای قبلی.
نگاهم به آب جوشان چشمه افتاد. احساس تشنگی پس از آن بیابانگردی طولانی، باعث شد تا دستانم را بیاختیار به آب چشمه فرو کنم. کفی از آن بر گرفتم. اما به دهانم نرسید. استاد دستم را گرفته بود.
استاد گفت: نوشیدن را فراموش کن. چون بنوشی خواهی ماند. من تو را برای اینجا نخواستهام.
آبها از میان انگشتانم چون جواهر به درون چشمه سر خوردند. دست خیسام به صورتم کشیده شد و از یک تریِ زلال، سبک روح شدم.
استاد چشمانش را به سرزمین سبز دوخت و گفت: این جا ناحیه «تفکر» است. اگر روح را به هفت ناحیه فرضی تقسیم کنیم، اینجا اولین ناحیه است. نواحی هفتگانه روح از دیرباز مورد توجه اهل حقیقت بوده است. آنها این نواحی را میشناسند و از آن کسب آگاهی میکنند.
دیدگاه خود را ثبت کنید