💧 چکیده
سودا که عاشق رادمان هم دانشگاهی خود میشود، اما وقتی او را با خواهرش آشنا میکند آنها عاشق هم میشوند و ازدواج میکنند، سودا برای فراموش کردنِ رادمان به بهانه ی ادامه تحصیل به خارج از کشور سفر میکند، حالا بعد از چهارسال برگشته ولی هنوز هم به رادمان بی حس نیست برای همین تصیمیم میگیرد با اولین خواستگارش ازدواج کند ...
📖 نام این اثر : #سودا
🖋 نگارنده : #ملیسا_حبیبی
📝 سبک : #عاشقانه #ازدواج_صوری #طنز
🗒 برگه :3406
_ - _ - _ _ - _ - _
یسنا
خوبه