عنوان کتاب: کار از کار گذشت
نویسنده: ژان پل سارتر
مترجم: حسین کسمایی
تعداد صفحات کتاب: 163 صفحه
زبان کتاب: فارسی
ژان پل سارتر همچون هایدِگِر معتقد است که آدمی به دنیا پرتاب شده است. والدینِ بشر او را به موقعیتی از پیش تعیین شده می فرستند. موقعیتی که در آن مسائلی همچون ملّیّت، کشور، دین، رنگ، نژاد و امثالهم خارج از کنترل و دسترسی به بشر تحمیل شده اند. سارتر در این اثر خود کشوری را ترسیم می کند که تحت حکومت دیکتاتور است. زنی از طبقه حاکم به دست شوهرش مسموم میشود و می میرد.
مردی مبارز، رئیس یک تشکیلات ضد حکومتی نیز در همان روز کشته می شود. این دو در جهان مردگان دلبسته هم می شوند. به آنها فرصتی داده میشود که به جهان زندهها برگردند و شانس خود را امتحان کنند؛ اما پیرو شکست آنها در تحقق آرزویشان، بار دیگر به دنیای مردگان باز میگردند. کتاب کار از کار گذشت اثریست خواندنی که بارها از آن اقتباس شده است.
اِو و پی یر تا به حال یکدیگر را ملاقات نکرده اند. در ابتدای کتاب کار از کار گذشت، اِو به شدت مریض است و نمی داند که شوهرش آندره، به منظور ازدواج با خواهر او، لوست، و به جیب زدن پول های آن ها، او را مسموم کرده است. پی یر از طرفی دیگر، نقشه ی قیامی انقلابی را در سر می پروراند اما توسط دوستش، لوسین، کشته می شود. اِو و پی یر نمی دانند که مدتی از زمان مرگ آن ها گذشته است.
این دو شخصیت، همزمان با این که به شکل نامرئی در میان زندگان قدم می زنند، با واقعیت های متفاوتی درباره ی زندگی خود مواجه می شوند. اِو و پی یر در صف مرگان در دنیای پس از مرگ درمی یابند که در زندگی آن ها اشتباهی صورت گرفته و این دو باید در زمان زنده بودن، عاشق و معشوق یکدیگر می بوده اند. این دو شخصیت در دنیای پس از مرگ با هم ملاقات می کنند و طبق قانونی خاص، به اِو و پی یر اجازه داد می شود تا به زمین برگردند و ثابت کنند که آن ها برای یکدیگر ساخته شده اند.
اِو از اتاق پذیرایی گذشته و وارد دالان درازی می گردد. ناگهان توقف می کند. در برابر او آینه ی بزرگی قرار دارد که عادتاً باید خود را در آن ببیند لیکن او به غیر از تصویرِ دیوارِ مقابلْ چیزِ دیگری نمی بیند و متوجه می گردد که دیگر *انعکاس* ندارد! دوباره صدا به گوش می رسد: لاگنزی…لاگنزی…پیِر در خیابان نسبتاً پرجمعیتی در پیاده رو و در جستجوی لاگنزی راه می رود. مثل این است که راه رفتن پیِر صدا ندارد و در عالم رؤیا و خیال صورت می گیرد. هیچ کس متوجه او نیست و او را نمی بیند…
رفیق پی یر می گوید: – وقتی انسان می میرد زندگانیش را بیهوده از دست می دهد. پی یر می گوید: – نخیر؛ من اینطور نیستم. من اگر زود نمی مردم منظورم را انجام می دادم. افسری که روی یک صندلی کنار میز نشسته با لحن تمسخرآمیزی می گوید: – ما هم همین خیال را می کردیم. مرده های جوان همیشه از این خیال ها می کنند…
کار از کار گذشت درباره زن و مردی است که همدیگر را نمیشناسند، جدا از هم و به دلایلی متفاوت میمیرند و در جهان پس از مرگ با هم ملاقات میکنند و به هم علاقهمند میشوند. نام زن «او» و نام مرد «پییر» است و در طی داستان نویسنده از زندگی این دو مینویسد. همسر این زن او را با خوراندن چند قطره زهر مسموم کرده تا بتواند ثروت این خانواده را از آنِ خود کند. مخاطب این کتاب از سوی دیگر با زندگی «پییر» آشنا میشود که رییس یک انجمن است و توسط یکی از اعضای ۱۸ ساله همین انجمن به ضرب گلولهای کشته میشود.
«او» و «پییر» در جهان پس از مرگ به هم علاقهمند میشوند و همیشه حسرتی بر دل آنهاست که کاش در زمان حیات با هم آشنا شده بودند. اینگونه است که آنها این اجازه را مییابند به دنیا بازگردند و اگر بتوانند پس از یک روز همچنان به هم علاقهمند باشند و شکی به دل خود راه ندهند میتوانند بار دیگر زندگی را تجربه کنند؛ بازگشتی که به نظر آسان و شیرین است اما با مشکلات زیادی همراه میشود. خواندن کتاب کار از کار گذشت را به تمام طرفداران قلم ژان پل سارتر توصیه می کنیم.
دیدگاه خود را ثبت کنید