نویسنده: جوجو مویز
فرمت فایل: PDF قابل دانلود
تعداد صفحات: ۷۱۳
جوجو مویز، رمان ستاره بخش را بر اساس داستانی واقعی به نگارش درآورده است؛ این رمان به لحاظ انتخاب موضوع بیمانند است چرا که گمان نمیکنم بتوان کتابی را یافت که به این موضوع پرداخته باشد. کتاب ستاره بخش داستانی است حماسی، خندهدار، نفسگیر و هیجان انگیز؛ رمانی دربارهی دوستی میان چند زن، دربارهی عشق و دربارهی یک قدم فراتر نهادن. کتاب حاضر با دیگر آثار معاصری که به موضوع زنان پرداختهاند تفاوت دارد و شاید همین تفاوت است که مطالعهی آن را تا این حد لذت بخش میکند.
بیلیویل شهر بیاهمیت و غیر قابل توجهی در میان شهرستانهای آپالاچیای جنوبی بود. این شهر بین دو رشته کوه واقع شده بود و دارای دو خیابان اصلی بود که ترکیبی از ساختمانهای آجری و چوبی در آن دیده میشد. این دو خیابان به صورت V به هم متصل میشدند. از نقطه اتصال این دو خیابان جادههای فرعی پرپیچ و خمی منشعب میشد که از قسمت پائین به درههای کوچکی منتهی میشدند، در قسمت بالای درهها خانههای کوهستانی در دامنههای پردرخت کوهستانها قرار داشت. ثروتمندان معمولاً در قسمت بالایی رودخانه ساکن بودند زیرا امرار معاش در زمینهای مسطح و پائین منطقه آسانتر بود. اما در قسمتهای فوقانی شهر پنهان کردن مشروبات راحتتر بود. با گذشت زمان و آمدن کارگران و ناظران بافت سکونت در این شهر کوچک تغییر کرد و دیگر تشخیص این که چه کسی در کجا زندگی میکند و شرایط او چگونه است امکانپذیر نبود.
مرکز کتابخانه سازمان توسعه کار که با اسب کتابها را تحویل خواننده میداد قرار بود در آخرین کلبه چوبی اسپلیت کریک، ساخته شود. این مرکز در پیچی در سمت راست مین استریت واقع شده بود. در این مسیر کارمندان، مغازهداران و کسانی که از طریق تجارت زندگی میکردند تردد داشتند. این ساختمان برخلاف بسیاری از ساختمانها روی زمین مسطح بنا شده بود. ساختمانهای دیگر را معمولاً روی پایهها و سکوهایی میساختند تا از سیل و باران بهاری در امان باشند. در سمت چپ ساختمان کتابخانه درخت بلوط تناوری بود که بر روی آن سایه میانداخت. مساحت ساختمان در حدود پانزده قدم در دوازده قدم بود. جلوی ساختمان چند پله چوبی کوچک بود و در چوبی بزرگی در قسمت پشت ساختمان دیده میشد، این ساختمان در گذشته اصطبلی بود که گاوها از آن در بزرگ آمد و رفت میکردند.
دیدگاه خود را ثبت کنید