کتاب میعاد باراما
نویسنده: آرتور سی کلارک
ترجمۀ رضا فاصل
راما، از چهار کتاب تشکیل شده است:
1- میعاد با راما
حضور سفینه ای ناشناس . شگفتی در منظومه شمسی
2 - راما 2
شگفتی به دنبال شگفتی دیگر . راما باز میگردد و چند زمینی سرگردان در خود را به سوی مقصدی نامعلوم در کهکشان میبرد.
3 - باغ راما
ترکیبی اعجاب آور از فن آوری و انسانیت به درون رمز و راز کیهان و ژرفای روح انسانی پا میگذارد...
4 - راز راما
راز سر به مهر راما و راماییان را میگشاید .
کتاب اول را کلارک به تنهایی نوشته. بر طبق ادعای خود او، در هنگام نوشتن "میعاد با راما" اصلا قرار نبوده که داستان ادامهای داشته باشد. اما بعدها آشنایی و همکاری موفق او با مهندس/نویسندهای به نام جنتری لی باعث میشود تا به این فکر بیافتد تا ماجرای راما را گسترش دهد و به این ترتیب کتابهای دوم تا چهارم متولد میشوند.
از نظر ارتباط داستانی نیز به راحتی میتوان کتاب اول را نخواند و سه کتاب بعدی، "راما 2" - "باغ راما" - "راز راما"، را به عنوان یک سهگانه مستقل مطالعه کرد.
اصولا یکی از مهمترین تفاوتهای "میعاد با راما" (کتاب اول) با سه کتاب بعدی در این است که کتاب اول صرفا علمی-تخیلی است. داستانی که فقط به تشریح مباحث فنی برخورد با یک سفینه ساخته دست موجودات فرازمینی میپردازد. اما سه کتاب بعدی همانقدر که به مسائل فنی میپردازند، به همان اندازه (شاید هم بیشتر) به مسائل فلسفی و اجتماعی برخورد با شعور فرازمینی میپردازند. مسائلی که کلارک ثابت کرده به آن علاقه بسیار دارد. و از "ادیسه 2001" افسانهای تا "پایان طفولیت" در اغلب آثارش با خواننده درباره این دغدغهاش صحبت کرده.
چه خواهد شد اگر تنها موجود هوشمند این جهان نباشیم ؟
کلارک در جای جای سهگانه راما این سوال را مطرح میکند و نوع بشر را در مقابل پاسخ مورد نظرش قرار میدهد. اینکه "راما ساختهای فرازمینی" است. او در "راما 2" از تاثیر ظهور کوتاه مدت اولین راما در منظومه شمسی بر روی اراده نوع بشر صحبت میکند. اینکه انسان با اطلاع از وجود هوشمندیای فرای خود اعتماد به نفسش را از دست میدهد و سرخورده میشود و تمدناش نزول میکند!
او بعد در "باغ راما" جزئیات محتمل تنها چند نمونه از این موجودات هوشمند را تشریح میکند و مجددا جامعه انسانی خود را در مواجهه با آن قرار میدهد. اما از نظر او اینبار هم عکسالعمل انسان بسیار ابتدائی، بیتدبیر و بدوی است. او مشخصا در مقابل موجوداتی پیشرفته شانسی برای انسان قائل نیست. نه شانس بقا، بلکه شانس حفظ جایگاهی آبرومند به عنوان یک موجود ذیشعور
دیدگاه خود را ثبت کنید