📙هر عصری داستان خاص خود را دارد.
مخصوصاً آن هایی که به قول فرهنگ وبستر
حقیقتی سود مند را تعریف می کنند.
این کتاب کوچک
به ما داستان قوی واصیل ارائه می کند
داستانی که یکی از سود مند ترین
حقایق را آشکار می کند.
📙شاید داستان بهترین شکل برای نشان دادن این حقایق باشد :
برای آن که در سادگی کودکانه یک
داستان می توانیم مستقیماً با سادگی
کودکانه ضمیر نا هوشیارخود
ارتباط برقرار کنیم و تغییرات
مثبت زیادی در زندگی
خود ایجاد کنیم.
📙نویسنده این کتاب :
(حکایت دولت وفرزانگی) یک ثروتمند نابغه است.
که به حرفش عمل می کند و
داستان کوچک اوررا نمی توان سرسری گرفت .
کتابی است که آن را
باید خواند و دوباره خواند و
📙فصل اول
حکایت جوانی که با فامیل ثروتمند خود مشورت می کند.
شاید می توانست رمانی بنویسد که او را ثروتمند و معروف کند
و یک باره به مشکلات مالی اش خاتمه بدهد
اما جاه طلبی او کمی غیر منطقی نبود؟یا او
واقعاً استعداد کافی و تکنیک
خوبی در داستان نویسی داشت که
بتواند یک داستان پر فروش بنویسد ؟
یا شاید صفحات کتاب او از ناامیدی ها
و بدبختی های درونش پر می شد...
دیدگاه خود را ثبت کنید