فرمت فایل : PDF
تعداد صفحه : ۳۵۷
کتاب مسئولیت و سازندگی نوشتهٔ علی صفایی حائری است. این اثر درمورد روش تربیتی اسلامی است. بهعبارتدیگر این کتاب به روشهای شناخت اسلامی، جهانبینی اسلامی، آرمانهای اسلامی، استعدادها، روحیهها و زمان مناسب سازندگی انسان پرداخته است.
در این کتاب که اولین کتاب منتشرشده از استاد علی صفایی حائری است، روش تربیتی اسلام تبیین گردیده است. در بخش اول ، مسئولیت انسان در برابر خود و دیگران، سازندگی و تربیت دانسته شده و پس از تبیین مفهوم تربیت و مشخصات مربی، بهتفصیل از روش تربیتی اسلام و لوازم آن بحث شده است. در بخش دوم، پس از تحلیل روحیههای گوناگون افراد، روش برخورد با هر روحیه توضیح داده شده است.
کتاب مسئولیت و سازندگی نوشتهٔ علی صفایی حائری باهدف برطرفکردن برخی اشکالات موجود در فرایندهای تربیتی ما نوشته شده است.
جلد نخست این کتاب ۸ فصل و جلد دوم آن ۲ فصل دارد.
«مربی کیست؟
هر کس افراد تحت اختیارش را برای محیطی که در نظر دارد، تربیت میکند. من فرزندم را برای خانهام، استاد شاگردش را برای جامعهٔ محدودش و یک دانشمند، انسان را حداکثر برای این زمین و برای هفتاد سال زندگی، تربیت میکند و بر طبق شرایط موجود، بارور و شکوفایش میسازد. ولی انسان فرزند خانه و جامعه و حتی دنیای محدود و سرزمین خاکی نیست.
انسان سرمایههای زیادتری دارد. انسان فرزند تمام هستی است و تا بینهایت راه در پیش دارد. لذا باید طوری تربیت شود که در تمام این عوالم و در تمام این مسیر بتواند چه بکند و چگونه بماند و چگونه برود. وقتی که ما مرزها را برداشتیم و دیوارها را شکستیم و با این دید وسیع به هستی و به انسان نگاه کردیم و با این جهان بینی به فکر تربیت افتادیم ناچار مسائل به صورت دیگری طرح میشوند و راه حل پیدا میکنند.
دیدگاهها
جواب صحیح این سؤال در گرو طرح صحیح این سؤال است. در گرو این است که ما به هستی و به انسان از چه دیدی نگاه میکنیم و او را چگونه میشناسیم. وقتی که انسان یک دهان و یک تن باشد، ناچار باید طوری تربیتش کرد که آبخور و آخورش را بدست بیاورد و نیازهایش را مرتفع کند و در صورت اصطکاک و برخورد منافع، قدرت از میدان به در کردن حریف را داشته باشد.
وقتی که انسان فرزند خاک باشد باید طوری تربیت شود که با قانونهای حاکم بر این خاک و بر این سرزمین درگیر نشود و باید طوری تربیت شود که طرز بهرهبرداری را بشناسد.
وقتی که انسان محدود به هفتاد هشتاد سال شد، ناچار جوری تربیت میشود که استعداد و سرمایههایش در این هفتاد سال کارگشا باشند. دست و پا و دندان و سر و صورت و فکر و عقل او برای هفتاد سال زندگی، بیمه شوند و برای هفتاد سال مورد بهرهبرداری قرار گیرند و ناچار با قانونهایی زندگی میکند که در این هفتاد سال تجربه شدهاند و بدست آمدهاند و برای مسائلی میکوشد که در این هفتاد سال آمد و شد دارند.
اما در آنجا که ما هستی را با وسعتی شناختیم که تا بینهایت راه دارد و انسان را به عظمتی شناختیم که این هستی را زیر پا دارد، ناچار انسان به گونهای تربیت میشود که با قانونهای حاکم بر این عوالم درگیر نشود و به گونهای تربیت میشود که استعداد و سرمایههایش در تمام این عوالم کارگشا باشند و با قانونهایی دمخور میشود که در تمام این عوالم تجربه شدهاند و شناخته شدهاند و وضع شدهاند و برای مسائلی میکوشد که در این بینهایت فرصت، آمد و شد دارند. و ناچار مربی این انسان عظیم، در این پهنای هستی و این وسعت گسترده، وجودی میتواند باشد عظیمتر و وسیعتر. وجودی محیط و آگاه و در عین حال مهربان و دلسوز.
وجودی آگاه از ما و استعدادهای بینهایت ما و آگاه از هستی و قانونهای بیشمار آن. وجودی مهربان و دلسوز برای رشد ما و کمال ما و سعادت و بهزیستی ما.»
محمدرضا
نسخه کاملی بود ممنون
محمد قاسمی
👍🌹