PDF رمان من غلام قمرم ژانر عاشقانه / آزیتا خیری
خلاصه :
روایت زندگی دختریست که سالها بعد از سیاهی قتلهای شبهای طهران، راوی سرگذشتیست که بر خاندان مادریاش گذشته.
کنار پیچوخم زندگی بیشمار شخصیتی که در این کتاب نقش آفریدند، داستان عشق ماهرخسار و زخمهای که از سوز نوای (من غلام قمرم، غیر قمر هیچ مگو) بر دلش نشسته، خالی از لطف نیست.
دلدادگیهای حاتم
دیوانگیهای یوسف
و دلدل کردنهای معینالدین
در کنار معماهایی که در سایهی نام (م.پ) رازگشایی میشوند، این قصه را پیش خواهند برد.
دیدگاه خود را ثبت کنید