هفت سال پس از بازگشت خانم ستاره ی فرمانفرماییان به ایالات متحده ، دوست مشترکی دست نویس خاطرات او را به من ارائه داد که پس از خواندن شیفته ی مطالب آن شدم. ستاره در این دست نوشته خاطرات دوران کودکی، تحصیل، دشواری ها و مشقاتی را بازگفته که به خاطر حمایت از محرومین کشورش متحمل شده بود و در پایان نیز ماجرای دستگیری و فرارش را توضیح می داد. نوشته های فروتن و صادقانه ی او، مرا به یاد تصویرش انداخت، که در جایی دیده بودم : زنی برازنده و اشراف منش که چهره اش نمایانگر صبوری و استقامت فراوان او بود. آن زمان در آمریکا ماجرای معروف به «ایران کونتراه می گذشت. این بار ایرانیان دیگر سیمای تروریست ها را نداشتند، بل انسان های زیرک و باهوشی بودند که از فراز سازمان های اطلاعاتی، به اسرار معاملات مخفیانه ی اسلحه ی ما پی می بردند. با خواندن خاطرات خانم فرمانفرماییان یقین کردم که شناخت ما از ایران و ایرانیان چیزی جز یک کلیشه ی ساده نیست. خواندن خاطرات او موجب شد که ایران و ایرانی را بهتر بشناسم و با…
دیدگاه خود را ثبت کنید