فرمت فایل: PDF/ تعداد صفحات: ۴۲۳
ارنست همینگوی در سال 1918 به جنگی با هدف پایان بخشیدن به همه ی جنگ ها رفت. او به صورت داوطلبانه به نیروهای آمبولانس در ایتالیا پیوست، مجروح شد و دو بار مدال افتخار دریافت کرد. ثمرهی این تجربه ی جنگی همینگوی، رمان وداع با اسلحه است. توصیفات او از جنگ فراموش نشدنی است: ترس، همدلی، رشادت و مردان و زنانی باایمان و ثابت قدم در ایتالیا. اما رمان وداع با اسلحه، فقط یک رمان جنگی نیست و نویسنده ی اثر، یک داستان عاشقانه ی عمیق و پرشور و حرارت را نیز در آن به مخاطب ارائه میکند. رمان وداع با اسلحه، داستان رابطهی عاشقانهی مهاجری آمریکایی به نام هنری و کاترین بارکلی است و در پشت پرده ی آن، ماجراهایی از جنگ جهانی اول، سربازانی بدگمان و ناامید و آوارگی مردم بی گناه نیز به چشم میخورد. انتشار رمان وداع با اسلحه، جایگاه همینگوی را به عنوان یک نویسنده ی مدرن آمریکایی در دنیای ادبیات تثبیت کرد. رمان وداع با اسلحه، اولین کتاب پرفروش این نویسنده ی آمریکایی بوده و مایکل ریلوندز، زندگی نامه نویس مشهور، درباره ی آن گفته است: «برترین رمان آمریکایی بیرون آمده از دل فاجعهی جنگ جهانی اول.»
ویژگی های کتاب وداع با اسلحه
هیچ چیز به بدی جنگ نیست... مردم وقتی می فهمند جنگ چقدر بد است، دیگر نمی توانند جلویش را بگیرند، چون دیوانه می شوند. بعضی ها هم هستند که هرگز نمی فهمند. بعضی ها هستند که از افسران شان میترسند. با همین ها جنگ راه می اندازند. (وداع با اسلحه)
فکر می کردم با شمشیر زخمی می شود، یک دستمال سفید دور سرش می بندند می آورندش یا شانه اش گلوله می خورد. خلاصه یک طوری که منظره اش قشنگ باشد... اما با شمشیر زخمی نشد، بمب، تکه پاره اش کرد. (وداع با اسلحه)
کلمه های بسیاری بودند که آدم دیگر طاقت شنیدن شان را نداشت و سرانجام فقط اسم مکان ها آبرویی داشتند ... کلمات مجرد، مانند افتخار و شرف و شهامت یا مقدس در کنار نام های دهکده ها و شماره ی جادهها و تاریخ ها، پوچ و بی آبرو شده بودند. (وداع با اسلحه)
دیدگاه خود را ثبت کنید