خلاصه رمان : داستان رمان درباره دختری به نام پاییز است. هامون و ساشا با یکدیگر دوست هستند، این دو شخص عاشق پاییز می شوند. پاییزی که گیر کرده بین این دو دوست و در نهایت تعرضی که…!
ساشا رییس یک عده آدم هست که برای رسیدن به اهداف خودش همسر رقیب خود را به غنیمت می گیرد!
همه چیز از آزار و شکنجه هایی شروع می شود که ریشه در عشق دارد! و پاییزی که از همان ابتدا عاشق شکنجه گر خودش بوده.
قسمتی از داستان رمان پاییز یخ زده
صدای خش خش کاغذها رو می شنوم، زیر دست مرد ریشو…
رضا کنار دستم نشسته و حرف می زنه، مدام حرف می زنه، شکل یک مگسی که وقت خواب ازت دور نمیشه…
همین اندازه کلافه ام می کنه.
کله ام پایین است و اشک هام از نوک بینی ام سرازیر می شوند تا دست هام، دست هایی که روی زانوهام به هم گره خوردن و من تقریبا پوستشون رو کندم و ناخن هام رو اونقدر جویدم که به انتها رسیدن.
صدای ناله ی مامانم میاد، گریه کرده دیشب تا صبح...
رضا باز میگه :
پاییز اگر بزنی زیر قول و قرارمون برای هیچ آدمی بد نمیشه جز ساشا…!
سر بلند می کنم، نگاهش می کنم، جا می خوره، نفرت رو صد در صد از عمق چشم هام خوانده!
خودش آرام و قرار نداره و می ترسه از زندانی ای که الان قراره بیاورند.
تو نگاهم همه چیز رو خوانده که بی قرار و به هم ریخته سرجایش درست می نشیند.
هق هقم رو خفه می کنم و سمت در برمی گردم.
دری که یکی چند ضربه بهش می زنه و دستگیره رو به…
رمان پاییز یخ زده نسخه کامل
موضوع رمان : عاشقانه ، انتقامی ، جنایی
تعداد صفحات : 364
دیدگاه خود را ثبت کنید