او تلاش کرده تا فکرهای برخی از آدمها را که کارخانهای از امواج منفی هستند و نیروی منفی را به خود و دیگران تلقین میکنند و باعث افسردگی و شکست در زندگی خویش و دیگران میشوند، عوض کند و به جای آن نعمت و قدرت مثبت اندیشی را جایگزین نماید.
خطاهای شناختی، تحریفات و تلههای ذهنی، واژگانی هستند که امروزه فراوان بر زبان و قلم روانشناسان جاری است و هر فردی در پی شناخت و درمان آن است.
در بخشی از کتاب اشتباهات اکبر آقا و کبری خانم میخوانیم:
روزی روزگاری که هوا نه گرم بود نه سرد، کبری خانم به اکبر آقا گفت: اکبری جون! هر چه نگاه میکنم میبینم زندگی طاهره با غلام خیلی از ما بهتره. خونهی اونا یک وجب از ما بزرگتره، بهجای یک الاغ دو الاغ دارند، طویلهی گوسفنداشون مجهز به سیستم آبخوریه، تازه اگر طاهره دست به آهن بزنه طلا میشه و بچشون هم توی مکتبخانهی بالای شهر درس میخونه؟ ولی ما چی؟ همیشه «هشتمونه گِرو نُه»، اگر تنُبان داشته باشیم کِش نداره، اگر کِش داشته باشیم تُنبان نداریم. قند داریم چایی نیست، چایی هست قند نیست...
برخی افراد عادت به چشم و همچشمی کردهاند و همواره خطکشی به همراه خود دارند و ظاهر زندگی دیگران را متر میکنند؛ و به این نتیجه میرسند که فلانی از من بهتر است از من موفقتر و شادتر است. ولی من چی؟ همیشه بازنده و افسرده و دست به هر کاری میزنم خراب میشود...
لینک بازاریابی این فایل که مخصوص نام کاربری شما ایجاد شده است را کپی و در شبکه های
اجتماعی یا سایت و وبلاگ خود منتشر کنید و از 10 تا 15 درصد پورسانت بازاریابی فروش این
فایل بهره مند شوید.
دیدگاه خود را ثبت کنید