کتاب رمان ارباب زاده مغرور من نوشتهی الهه آتش، داستان عشقی حقیقی است که میان دختری اربابزاده و خدمتکار پدرش شکل میگیرد.
اربابی از تبار سیاهی، قدرت و خشونت وجود داشت. اما دختر ارباب از جنس سکوت، آرامش، پاک، ساده و عاشق بود. خدمتکار ارباب نیز پسری از جنس سنگ و انتقام اما مهربان بود. دختر قصه عاشق پسر میشود و زمانی که ارباب این موضوع را میفهمد چه چیز در انتظار این دو نفر است...
در بخشی از کتاب رمان ارباب زاده مغرور من میخوانیم:
بردمش درمونگاه. میگن دوشنبهها یک دکتر تهرانی میاد و مریضا رو میبینه
درمونگاه زیاد شلوغ نیست اما بوی نا که تو فضا پیچیده داره حالمو بد میکنه
من عادت دارم
به جاهای کثیف موندن حتی زندگی کردن اما این بو داره دیونهام میکنه...
بالاخره نوبتمون شد. بازم یسنا میلرزید گاهی یادم میرفت یسنا خیلی بچس یادم میرفت و این همه ضعیف بودنش اذیتم میکرد
اتاقی که توش رفتیم کوچیک بود یک چهار پایه که میز دکتر بود یک تخت که کنار میز بود با روکش سبز که از بس رنگش رفته بود به زردی میزد یک صندلیم کنار در اتاق بود که پایش لق میزد و نمیشد روش نشست
دکتره پیر بود و اونقد اخمو بود که من حساب کار خودمو کردم چه برسه به یسنا که مدام چشماش بین منو دکتر در گردش بود
دکتر- چی شده؟
نام کتاب : ارباب زاده مغرور من
نویسنده : الهه آتش
تعداد صفحه : 230
حجم فایل : 1000 کیلوبایت
ژانر :عاشقانه، اربابی
دیدگاه خود را ثبت کنید