چکیده:
در رسوایی های مالی اخیر، معاملات با اشخاص وابسته به عنوان یکی از کانون های نگرانی بوده است؛ به گونه ای که استفاده هدفمند از این معاملات و عدم افشای آنها یا کافی نبودن افشا از عوامل سقوط شرکت ها می باشد. تصاحب منابع شرکت از طریق معاملات با اشخاص وابسته، در کشورهای توسعه یافته مرسوم است، اما در اقتصادهای نوظهور به دلیل نقص بازارهای خارجی و ضعف راهبری شرکتی بیشتر مشاهده می شود. در بسیاری از موارد، معاملات با اشخاص وابسته اجتناب ناپذیر و سودمند است و در چرخه عملیات شرکت تکرار می گردد، ولی در شرایطی خاص، به سهامداران عمده یا مدیران شرکت ها اجازه می دهد به هزینه سهاماداران خرد، منافع شخصی خود را تامین کنند. امروزه، فرصت طلبانه بودن معاملات با اشخاص وابسته، یکی از عواملی است که به ویژه در کشورهای آسیایی که روابط تجاری در آنها به گونه ایست که انجام معاملات با اشخاص وابسته را آسان می کند، موجب کاهش ارزش بازار سرمایه می شود. اگرچه تمام معاملات با اشخاص وابسته فرصت طلبانه نیستند، اما نگرش غالب این است که از عوامل تاثیرگذار بر ریسک می باشند و سرمایه گذاران قبل از انجام سرمایه گذاری برای آن اهمیت زیادی قائل می شوند (شعری، حمیدی، 1391). از سویی دیگر مطالعه تاثیر ساختار مالکیت بر تصمیمات مدیریت در قالب سود، از جمله مدیریت سود؛ می بایست بیشتر مورد توجه قرار گیرد. اغلب مطالعات گذشته در حوزه مدیریت سود به طور کلی تاثیر عوامل حاکمیت شرکتی را که ممکن است توانایی مدیران را برای انجام مدیریت سود محدود نماید، نادیده گرفته اند. لذا بررسی تاثیر معاملات با اشخاص وابسته از جمله سهامداران عمده، مدیران و کارمندان سطح بالای شرکت، و شرکت های عضو گروه با بحث مدیریت سود از اهمیت به سزایی برخوردار است. لذا در این پژوهش به بررسی و تحلیل این مقوله خواهیم پرداخت.
دیدگاه خود را ثبت کنید