داستان رمان از زبان دختری سفیدپوست و کم سنوسال به نام اسکاوت فینچ روایت میشود. دختری که در حال رشد است و دوست دارد همهچیز را تجربه کند. اسکاوت در ابتدای رمان شرح مفصلی از پیشینه خانوادگی و سپس شهر و محل زندگی ارائه میکند. از همسایههای عجیب و غریب و از جو حاکم بر شهر – میکمب – هم صحبت میکند و به طور کلی فضای جامعه را به سادهترین شکل ممکن و با زبانی شیرین بیان میکند.
دیدگاه خود را ثبت کنید