اثر بهاره گندمی (بهارگل) به صورت فایل PDF
هم اکنون با ویراستاری جدید این رمان: روایتگر آدم هایی که هرکدام در گذشته خودشون رو جا گذاشتن و برای پیداکردن قلب و روحشون دست به هرکاری می زنند ، از دختر پرآوازه ای که با یک گذشته نا معلوم هشت سال به بدنامی معروف شده و به خاطره همین گذشته تلخ روز عقدش مجبور به فرار میشه ، از گذشته مردی خوش نام و سرشناس که برای جبران اشتباهاتش دست به هرکاری میزنه …
برای بار هزارم به کاغذتو دستم خیره شدم … چشمم به خط تیره مثبت خشک شده بود!هنوزهم باور کردنش سخته … با حرص کاغذ مچاله شده رو به گوشه ای پرت کردم! چشمام سیاه تاریکی می کرد … از شدت ضعف سرم رو به مبل تکیه دادم و چشمام رو با درد روی هم گذاشتم! همین امروز که قرار بود جشن دو نفره ای داشته باشیم باید این خبر گند بزنه به حالم!
صدای زنگ تلفن سکوت سنگین خونه رو شکست … اونقدربی حسو حال بودم که نمی تونستم خودم رو به سمتش برسونم! بعدچند تا بوق صداش تو فضا پیچید … الو دیار … عزیزم … هنوز نرسیدی ؟ فکر می کردم بیشتر از من مشتاق اومدن به خونم باشی … امشب یکم دیرتر میام ولی قول میدم تاصبح جشن بگیریم!
هر موقع رسیدی زنگ بزن نگرانتم … از شادی صداش بغضم گرفت .کاش امشب نمی فهمیدم .خودش بود، همان صدایی که مدت هاست با شنیدنش غرق ارامش میشم، از نبودش غرق ماتم. کاش می دونستم از دیدن جواب آزمایش چه حالی میشه. پوزخندی به خوش خیالیم میزنم. حتما خوشحال میشه اون که مثل من مانع رسیدن به آرزوهاش نیست.
خودم رو به حالت جنین وار جمع کردم …
دیدگاه خود را ثبت کنید